امید «ایران»
يکشنبه 1 خرداد 1401 - 06:23:52
|
|
ایران پرسمان - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشر آن در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست محمدناصر حقخواه| تولد سه فرزند یوزپلنگ ماده ایرانی بهنام «ایران»، با اینکه موجی در حدواندازه اتفاقات ناگوار و تلخ ایجاد نکرد؛ توانست تا حدی کام ما مردم را شاد کند. عدهای دنبال انتخاب نام و برگزاری مسابقه و پویش برای نامگذاریشان بودند، بعضی عکسهای تروتازه و جدید آنان را پیدا و بازنشر میکردند و عدهای هم طبق معمول از این اتفاق شیرین جوکهای بانمک بیرون میکشیدند. مدتی بعد، خبر نربودن همه این تولهیوزها امید به ادامه نسل در خطر انقراض آنان را کم کرد، اما این توان، در تولهکشی از یوزها توانست امیدها را زنده نگه دارد و به آینده امیدوارمان کند. دو روز پیش اما خبر مرگ دومین تولهیوز پس از خبر مرگ توله اول هم رسید و حالا فقط یک فرزند ایران زنده مانده است؛ تولهیوزپلنگی که متأسفانه امید زیادی به زندهماندن او هم باقی نیست. دو دلیل اصلی برای این اتفاق از گوشهوکنار به گوش میرسد که هرکدام جلوهای از درایت و دانش عزیزان را به رخ میکشد. یکی اینکه بلافاصله پس از تولد فرزندان ایران، بدون دستکش به آنان دست زدهاند و آنها بهجای بوی مادرشان به بوی انسان خو گرفتهاند. این خوگرفتن هم باعث شده است از شیر مادرشان استفاده نکنند و فقط از دست انسانها شیر بگیرند. اما علت عجیب دوم که خودش معلول دلیل اول است، خوراندن شیر نامناسب و غیراستاندارد به این یوزهاست. اتفاقی که باعث ضعف مفرط جسمی و تلفشدن زودهنگام آنان شده است. به همین دلیل است که احتمال زندهماندن نوزاد سوم هم خیلی زیاد نیست. گفته شده که کمیته حقیقتیابی برای بررسی کامل موضوع تشکیل شده، اما تا امروز فقط چند بهانه نهچندان پذیرفتنی از مسوولان شنیده شده است. از سویی، گفتهاند که ما دانش و تجربه لازم برای چنین موقعیتی را نداشتهایم و دلیل، ضعف کارشناسی است و بهانه دوم هم تحریمهای اقتصادی علیه کشور ماست؛ یعنی پس از اینکه خیلی مشکلات اقتصادی در جامعه به گردن تحریمها انداخته میشد. حالا برای تلفشدن یوزها هم از این بهانه حرف زده شده است و گفتهاند که شیر خاص و مناسب این یوزها جزو تحریمهاست و فقط بهصورت خصوصی و با چند واسطه توان خرید شیر را داشتهایم. کاری که خیلی راحت پیشبینیپذیر و علاجشدنی بود، اما انجام نشد. حالا اما خبر مرگ نهتنها پیرامون کودکان ایران میگردد، بلکه حال خود او هم انگار خوب نیست. جواد حیدریان، خبرنگار حوزه اجتماعی و محیطزیست، در توئیتی در صفحه شخصیاش نوشته است: «یوزپلنگ مادر عفونت دارد. اگر تلف نشود، قطعا توان تولید مثل را از دست میدهد و توله سوم هم احتمالا از بین میرود. گروهی که ابتدای کار در سال1397 از مدیر، کارشناس تا دامپزشک تشکیل شد، تا آخرین روزهای سال1400 مدیریت داشتند و در سال1401 که مهمترین بخش کار بود، از پروژه کنار گذاشته شدند.» ولی ماجرا کمی از این هم تأسفبرانگیزتر خواهد شد، وقتی بدانیم که سال1397 وقتی که انتقال گورخرهای ایرانی که آنها هم در خطر انقراض هستند، با سوءمدیریت پیش رفت و پنج رأس گورخر ارزشمند تلف شدند. در این ماجرا، معاون ادارهکل حفاظت محیطزیست استان سمنان بهدلیل مدیریت غلط، از سمتی که داشت برکنار شد. اما این برکناری فقط یک خبر بود و در همان سال رسانهها از این نوشتند که این معاون همچنان معاون باقی مانده است! این روزها اما این آقای سابقا معاون ارتقا پیدا کرده و سرپرست ادارهکل محیطزیست استان سمنان و مسوول مستقیم مدیریت تکثیر نسل یوزهای ایرانی هم شده است. احتمالا شما درددلهای ما را میدانید و لازم نیست سوءمدیریتها و بیتوجهیهایی که خواندیم را از نو واشکافی و با زبانی دیگر تحلیل کنیم و از دهها راهحل و پیشبینی و سؤال ساده قبل از عملکردن که هر نونهال نهچندان مجربی هم از آن آگاه است، حرف بزنیم. فقط سؤال اینجاست که وقتی پانزده سال تلاش، مدتها پویش رسانهای و فعالیتهای دامنهدار آدمهای سرشناس و تأثیرگذار قرار است بالاخره به ثمر بنشیند و بهعنوان افتخاری محیطزیستی برای همه جامعه ایرانی مطرح شود، چرا سادهترین پیشامدها و احتمالات بررسی نشده بود و این افتخار ملی به یک تراژدی محیطزیستی و اجتماعی تبدیل شد؟
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/372487/امید-«ایران»
|