ایران پرسمان
انديشه سياسي ميرزاي نائيني «ره»
دوشنبه 2 ارديبهشت 1392 - 1:53:57 PM
در اين نوشتار به انديشه سياسي ميرزاي نائيني، بزرگ انديشمند تاريخ مشروطه، پرداخته شده است.

تولد و تحصيلات

آيت الله ميرزا محمدحسين غروي نائيني «قدس سره» از فقهاي نامدار شيعه عصر مشروطيت و از خانداني مشهور است که در سال 1276ق در نائين اصفهان متولد شد. شيخ آقا بزرگ تهراني از او با عنوان مجتهدي جاويد، عالمي برجسته و محققّي بزرگ ياد مي کند. مدرس تبريزي در ريحانة الادب وي را از «فحول علماء و فقهاي عصر» دانسته و صاحب اعيان الشيعه او را عالمي بزرگ، فقيه و اصولي مي داند که داراي مقلّدين بسيار بوده است.

ميرزا حسين نائيني مقدمات علوم اسلامي را در نائين فرا گرفت. سپس در حوزه ي علميه ي پرآوازه ي آن روزگار اصفهان رحل اقامت افکنده و به تکميل تحصيلات پرداخت. او هفت سال در اصفهان ماند و نزد شيخ محمدباقر اصفهاني دوست پدرش فقه آموخت و در همانجا اصول فقه را از ميرزا ابوالمعالي کلباسي فرا گرفته و در فلسفه و کلام نزد شيخ جهانگير خان قشقايي و شيخ محمد حسين هزارجريبي شاگردي نمود.

ميرزا در سال 1303 ق براي ادامۀ تحصيلات خويش عازم عراق شد و تا سال 1314 ق يعني به مدت يازده سال از دروس ميرزاي شيرازي و علماء ديگري چون سيد اسماعيل صدر و سيد محمد فشارکي بهره علمي برد. او در سال 1314 ق، با سيد اسماعيل صدر به نجف رفت و در درس آخوند خراساني حاضر گشت.

ميرزا توانست با حضور در کلاس آخوند خراساني رابطه دوستي بسيار نزديک و پايداري با ايشان برقرار سازد؛ به گونه اي که از معاونان و ياران نزديک آخوند در مسائل ديني و سياسي محسوب گرديد و آخوند او را از اصحاب فتواي خويش قرار داد. با شروع نهضت مشروطه در سال 1324 ق نائيني با آخوند خراساني رابطه تنگاتنگي داشت و رأي او همانند رأي آخوند بوده است. بايد گفت ميرزاي نائيني پس از آيات ثلاث نجف ، در زمرۀ بزرگترين پشتيبانان نهضت مشروطه است. ميرزاي نائيني با اينکه در زمان قبل از مشروطه و از جمله در نهضت تنباکو داراي فعاليت سياسي بود و حتي هم بحث وي شيخ حسن کربلائي، رسالۀ دخانيه اش دربارۀ اين نهضت را به درخواست نائيني نگاشت ، ولي دوران اصلي فعاليت هاي سياسي ايشان پس از مهاجرت به نجف و آشنايي با آخوند خراساني شروع مي شود. با آغاز جنبش مشروطه که مرحوم آخوند از نجف رهبري آن را برعهده گرفته بود، ميرزاي نائيني بعنوان مشاور سياسي اصلي آخوند مطرح شد و «اکثر کارهاي مبارزاتي و اجتماعي مرحوم آخوند با مشاورت ميرزاي نائيني انجام مي گرفت».

با پيروزي مشروطه و با جو سياسي تازه اي که ايجاد شده بود، برخي مطبوعات هم سو با ديگران شروع به تهاجم عليه اسلام و مکتب تشيع نمودند. از سوي ديگر با ملاحظه برخي تبعات سوء مشروطيت، شبهاتي در مورد اصل مشروطه و ارکان سه گانه و ساير لوازم آن در ميان برخي از علماء و مردم ايجاد شده بود که در اينجا ميرزاي نائيني وارد ميدان شد و کتاب «تنبيه الامة و تنزيه الملّة» را براي پاسخگويي به آن شبهات و توضيح مباني ديني مشروطه تحرير نمودند. درباره ميرزاي نائيني گفته مي شود که با انحراف نهضت مشروطيت و ترور رهبران روحاني آن و بَر دار شدن شيخ فضل الله نوري، مرحوم نائيني از سياست دست شست و گوشه نشيني را اختيار کردند و حتي کتاب خودشان را که در باب حمايت از مشروطه نوشته بود از بازار و کتابفروشي ها جمع نمود. جمع آوري تنبيه الامه اگر چه ناقلين مهمي دارد ولي برخي مانند فرزند ميرزاي نائيني، منکر جمع آوري آن شده اند و البته اين مسئله با انتساب جمع آوري آن کتاب به برخي از مقلدان ميرزاي نائيني تقويت مي شود.

در هر حال دوري گزيدن ميرزاي نائيني از سياست امري ناصحيح است؛ چرا که ميرزاي نائيني علاوه بر حوادث نهضت تنباکو و سه سال اول مشروطه، در دو سال و چند ماه ديگري که استادش آخوند خراساني زنده بود، در کنار وي حضور داشت و به عنوان مشاور و محرر وي ايفاي نقش مي کرد و در حرکت هاي اصلاحي و اجتماعي و سياسي در کنار استاد خويش قرار دارد. حتي در زماني که آخوند خراساني تصميم مي گيرد اصل دوم متمّم قانون اساسي را اجرايي کند، ميرزاي نائيني را نيز در اين اصل دخيل مي داند. اصل مزبور مي گويد: که در هر زمان بايستي مراجع شيعه 20 مجتهد جامع الشرايط سه گانه اجتهاد، عدالت و آگاهي از مقتضيات زمانه را به مجلس معرفي کنند و مجلس با رأي گيري و يا قرعه از بين آنها حداقل 5 نفر را انتخاب کند و کار اين مجتهدين، که به طراز اول ها مشهورند، نظارت بر مصوبات مجلس در عدم تخطي آن مصوبات از شريعت شيعه اماميه است. اين گونه نظارت استصوابي بعدها در جمهوري اسلامي ايران تحت عنوان نهاد شوراي نگهبان ظهور کرد.

چند سال بعد که حکومت عراق دگرگون، و انگليسي ها بر اريکه قدرت عراق سوار شدند، باز هم نقش ميرزاي نائيني در فعاليت هاي سياسي و تحريم انتخابات محرز و معلوم است و حتي در اخراج علماي نجف به ايران، برجسته ترين عالم اخراج شده از نجف کسي جز ميرزاي نائيني نيست که به همراه سيد ابوالحسن اصفهاني و ديگر اعاظم حوزه به ايران آمده و در قم ساکن شدند.

شيخ عبدالکريم حائري يزدي به احترام ميرزاي نائيني مکان تدريس خود در قم را به ميرزا واگذار کرد. علماي نجف که چندين ماه در قم اقامت داشتند، با احمد شاه و سپس رضاخان که در آن زمان سردار سپه بود ديدار داشتند. بعدها اغلب علما به نجف بازگشته برخي در قم و يا تهران سکني گزيده و عده اي مانند آيت الله خالصي و ميرزا احمد کفائي در مشهد سکونت گزيدند. ميرزاي نائيني در زمان حکومت رضاخان مبناي سياسي اش بر اين بود که به گونه اي با وي برخورد نمايد که از طغيان بيش از حدش جلوگيري کنند، از اين رو داستان ارسال تمثال به ايران اگر صحيح باشد نيز از همين روست و اينکه برخي اين کار ميرزا را ناصواب شمرده اند به علت عدم اطلاع از مشرب سياسي وي در اين زمان است. نائيني چند سال بعد به واسطه اهانت وهابي ها به حريم مقدس بقيع، حج را تحريم مي کند. قبلا و در انقلاب 1920 عراق و پس از آن با انگليسي ها و حضورشان در عراق مخالفت مي نمايد و انتخابات و استخدام در ادارات انگليسي را غير جايز شمرده و فتوا به حرام بودن اعانت دولت انگليس مي دهد. از اين رو شبهه دوري گزيدن وي از سياست ناصحيح است.
آثار نائيني در فقه سياسي

ميرزاي نائيني با اينکه بيش از سي سال در عرصه سياست داراي اقدامات عملي است، لکن بيشتر او را به عنوان نظريه پرداز و سياست مدار در عرصه انديشه مي شناسند و کتاب تنبيه الامه وي مهمترين اثر سياسي فقه حکومتي اسلام در عهد مشروطه است. ميرزا در عمل طرفدار نظريه ولايت مطلقه فقيه است و مشروطه را از باب اضطرار مي پذيرد ولي در عين حال در جلوه شرعي دادن بدان به علت نزديکي مشروطه به اسلام و دوري استبداد از اسلام تلاش بسيار دارد. آثار سياسي وي که با رويکرد فقهي بيان شده اند عبارت است از:

1ـ تنبيه الامة و تنزيه الملة (تحليل مسائل سياسي حکومت در اسلام و نقش مردم و فقيهان)؛

2ـ منية الطالب (بحث از مراتب شؤون و اختيارات ولايت فقيه)؛

3ـ تعليقه بر المکاسب (بجث از حکومت و ولايت فقيه)؛

4ـ حاشيه بر عروة (فقط فتاوي و مسائل شرعي).
انديشه سياسي ميرزا حسين نائيني

انديشه ها و نظرات سياسي نائيني برآمدي از نگرش کلامي جامع دين شناختي وي و اجتهاد مبنايي او همراه با شناخت تحولات زمان و مکان است. حاصل تلاش اين فقيه گرانقدر، کتاب «تنبيه الامة و تنزيه الملة» است و فقه سياسي برآمده از اين کتاب آهنگي متفاوت با فقه سياسي معمول و رايج گذشته خود دارد؛ از مجموع مباحث نائيني(ره) در تنبيه الامه و تنزيه الملة مي توان ارکان انديشه فقهي سياسي را بدست آورد و تحوّلات انديشه سياسي او را بيان نمود.

نائيني در آن کتاب با بهره گيري از آيات و روايات در صدد آن است که در مخالفت با نظام و آموزه استبدادي، به تأسيس نظري نظام مشروطه دست يازد. کتاب نائيني مورد تأييد علماي بزرگ شيعه در زمانه او، همچون آيت الله شيخ محمد کاظم خراساني و آيت الله شيخ عبدالله مازندراني، قرار گرفته است و آن دو بر آن تقريظ نگاشته اند. «تنبيه الامه» به معناي آگاه کردن امت اسلام به ضروريات شريعت بوده و «تنزيه الملة» يعني منزه دانستن دين اسلام از بدعت استبداد است.

سلطنت در مفهوم عام، دو وظيفه اصلي را برعهده دارد: وظيفه اول، به داخل جامعه و کشور محدود است؛ يعني حفظ نظامات داخلي، تربيت اهالي و احقاق حق، وظيفه دوم، جلوگيري از مداخله بيگانگان و اجانب است و اين دو وظيفه را «احکام سياسيّه» مي خواند که همان جزء دوم حکمت عملي است. به نظر نائيني حکمت عملي، داراي سه جزء است. جزء اول، فرد و اخلاق را شامل مي شود، در ادامه به خانواده و تدبير منزل مي رسد و در نهايت سياست مدن يا جزء سوم مي آيد. او حکومت ها را به عادله و غيرعادله تقسيم مي کند و حکومت مشروطه را حکومتي غير عادله مي داند، ولي حکومتي که در غيرعادله بودن از مشروطه بدتر است، حکومت استبدادي و مطلقه است. از اين رو در زماني که امر ما داير مدار بين حکومت مشروطه و حکومت مستبده باشد، چون ضرر و فساد حکومت مشروطه کمتر است، بايد بدان اميد بست و حکومت استبدادي را طرد و نفي نمود. اين مبنا از جهت دفع افسد به فاسد معنا پيدا مي کند و همه عقلاي عالم بر صحت اين قاعده عقيده مندند.
مهمترين مؤلفه هاي انديشه نائيني

الف) مشارکت سياسي

وي مشارکت و نظارت را رکن رکين حکومت اسلامي معّرفي مي کند و مي نويسد: «ابتناء اساس [حقيقت سلطنت اسلاميه] هم نظر به مشارکت تمام ملت در نوعيات مملکت» است. «محاسبه و مسئوليت کامله در صورتي مشخص و حافظ محدوديّت و مانع از تبديل ولايت [حکومت ولايتيه] به مالکيت [حکومت استبدادي] تواند بود که قاطبة متصديان که قوه اجرائيه اند در تحت نظارت و مسئول هيئت مبعوثان و آنان هم در تحت مراقبه و مسئول آحاد ملّت باشند». و سستي ملّت در اين امر منجر به «تحکم و استبداد هيئت مبعوثان» مي داند.

اصل نظارت و امر به معروف و نهي از منکر در انديشه سياسي نائيني اگر درست عمل شود. موجب محدوديت سلطنت استبدادي مي گردد. چون تحديد سلطنت واجب است و مشارکت مردم در امور سياسي از جمله در انتخاب نمايندگان مقدمه آن است پس مشارکت بر طبق اصل وجوب مقدمه واجب هم ضرورت مي يابد.

ب) تفکيک قوا

از ديدگاه مرحوم نائيني حکومت مطلوب اسلام ولايتيه و براساس شورا و مشورت است. در ساختار چنين نظامي از حکومت، حاکمان حافظان مصالح مردم و امين منافع آنها و مسئول در برابر آنانند نه مالک آنها و حکمران مطلق العنان.

عبدالهادي حائري پيرامون نظريه تفکيک قواي نائيني مي نويسد: «نائيني در تحليل خويش از تفکيک قوا به راهي جزء راه جدايي قواي پيش بيني نشده در يک نظام مشروطه رفته است...».

ج) آزادي و برابري

آزادي و برابري از جمله شعارهاي دوران مشروطيت است که هم در بين علماي مشروطه خواه و هم در ميان روشنفکران ديده مي شود. مرحوم نائيني معنا و مفهوم آزادي و مساوات را در چارچوب رابطة شريعت و مشروطيت تفسير و تبيين مي کند و در اين جهت تفسير وي از آزادي موافق تفسير و برداشت ديگر علماي ديني آن عهد مانند آخوند خراساني است. از منظر نائيني آزادي به معناي رهايي از موانع رشد آدمي است؛ موانعي که باعث بازماندن انسان از سير تکامل مي شود و بدين سبب آزادي واقعي در عبوديت الهي تجلي يافته و خودسري و هرزگي و بي بندوباري که تفسير اغلب غربي ها از آزادي است در واقع يک نوع اسارت است و نه آزادي. او همين تحليل را در عرصه آزادي اجتماعي ابراز مي دارد و حريت و آزادي را در کنار مساوات از مقومات حکومت ها مي داند. دو اصلي که به همراه فروع خود باعث ترقي و ايجاد تمدن اسلامي شدند.

د) حقوق شهروندان

مرحوم نائيني در کتاب تنبيه الامة اشاره اي گذرا به حقوق شهروندان در يک حکومت غير استبدادي کرده است و برخي امور را به عنوان حقوق شهروندان معرفي مي کند که عبارتند از: 1ـ آزادي 2ـ مساوات 3ـ مشارکت 4ـ نظارت 5ـ امنيت مالي 6ـ امنيت بر عرض و ناموس 7ـ امنيت بر مسکن 8ـ عدم تجسس از خفاياي افراد 9ـ عدم نفي انسانها از تصرف در مال و ... 10ـ عدم ممانعت از برپايي اجتماعات مشروعه و اعتراض آميز و ...

عمده مسأله اي که مرحوم نائيني در صدد پاسخ آن بود مشروعيت يا عدم مشروعيت «مشروطيّت» است. او در بيان همين ايده اوضاع نابسامان زمان خويش را معلول «استبداد» مي بيند و براي خروج از اين بن بست، يگانه راه حل را تأييد مشروطه مي داند وجهة همت او با توجه به مقتضيات عصر خويش، صرفاً تحديد حکومت است و مي خواهد فساد قدرت را تقليل دهد.

ه) مجلس، شورا و قانون

از منظر ميرزاي نائيني جامعه بايد قانون محور باشد و مجلس و قوه مقننه جايي است که بايد رافع ظلم و منکر و گسترنده معروف و عدالت باشد. هر گاه مجلس به اين شيوه برقرار بود مصوباتش تأييد مي شود و مردم هم بايد در انتخاب وکلاي ارسالي به مجلس دقت لازم را مبذول بدارند تا وکيلان شايسته و عدالت خواه و وطن دوست را در مجلس بگمارند.

و) نظارت استصوابي

در اين موضوع ميرزا عقيده اي همچون عقيده استادانش دارد بدين بيانکه قوانين مجلس به صرف اينکه توسط نمايندگان به تصويب رسيده باشد در اسلامي بودن آن کفايت نمي کند و بايد چندين مجتهد بزرگ بر آن مصوبات از حيث عدم مخالفت با مکتب تشيع مهر تاييد بزنند تا سپس مصوبات براي اجرايي شدن به حرکت در آيند.

ز) تجدد و عدم نفي کلي آن

ميرزاي نائيني بر خلاف راي عده زيادي از مخالفان مشروطه که هر چيز غربي را نفي و طرد مي نمودند مي گفت چه اشکال دارد خوبي ها و محسنات غرب چه قانون و چه دانش و فن را گرفت و به کار برد. در عين حالي که بسياري از اين قواعد و قوانين منشأ اسلامي و انبيايي دارد که به غرب رفته است.

ح) ولايت فقيه

قبلا گفتيم که ميرزا در زمينه ولايت داشتن فقيه قائل به اطلاق اين ولايت است. ميرزا اگر چه در اين باره چندين بار و با اندک اختلاف هايي در کتب خويش و در تقريراتي که شاگردانش نوشته اند بحث کرده ولي في المجموع از بيانات وي بر مي آيد که قائل به ولايت مطلقه فقيه است و در اين زمينه از برخي اساتيد خويش فاصله مي گيرد و دايره ولايت را براي فقيه، ضيق در نظر نمي گيرد.

ط) انديشه هاي ديگر

بررسي انديشه ها و آراي سياسي و اجتماعي ميرزاي نائيني مجال وسيع تري مي طلبد. وي با آموزش نظامي و تعلميات جديد آموزشي براي نونهالان موافق بود. بعدها که در مدارس به ديانت کودکان خدشه وارد مي شد تعليم در مدارس را تحريم نمود. عدم تفکيک بين شرايط زمانه باعث شده برخي اتهام تناقض رفتاري و عملي را در چندين زمينه به ميرزاي نائيني وارد کنند. ميرزا به حقوق اقليت ها در جامعه اسلامي اعتقاد تام داشت. به اتحاد ملل اسلامي و وحدت مذاهب اسلامي مانند اساتيدش عقيده مند بود. او مهمترين عامل عقبگرد جامعه را ظلم و استبداد و اصلي ترين شاخصه رشد جامعه را عدالت و برابري مي دانست و در راه تحقق اين آرمان و رفع ظلم و استبداد و ستم و نفوذ استعمار غرب تلاش بسيار نمود. تلاشي که قبل از نهضت تنباکو توسط وي آغاز شد و نيم قرن به طول انجاميد و پس از رحلت وي توسط شاگردانش ادامه يافت.

رحلت:

ميرزاي نائيني که پس از رحلت استاد خود آخوند خراساني در سال 1329 آهسته آهسته به مرجعيت رسيد تا 26 سال بعد از ارکان علماي اماميه بود و علاوه بر اقدامات عملي و نظري در عرصه سياست، در بُعد علمي نيز آثار ارزشمند و شاگردان بسياري تربيت نمود. شاگرداني که خود از بزرگان جامعه شيعه محسوب شده و در شمارند. مانند علامه طباطبايي؛ آيت الله ميلاني؛ آيت الله حکيم، آيت الله بهجت؛ آيت الله بجنوردي، آيت الله شاهرودي، آيت الله خويي و.... عاقبت او در شنبه 26 جمادي الاول 1355ق مطابق با 24 مرداد 1315ش در نجف اشرف درگذشت و در حرم مطهر حضرت علي(ع) به خاک سپرده شد.

    1. برخي اقوال ديگر در تاريخ تولد وي گفته شد: ر.ک: مقدمه تنبيه الامه به تصحيح جواد ورعي، قم، بوستان کتاب، 1388، چ دوم، ص11.

    2. آقا بزرگ تهراني؛ نقباء البشر، مشهد، دارالمرتضي، 1404 ق، ج2، ص 594.

    3. مدرس‌ تبريزي، محمدعلي؛ ريحانة الادب، ج 5 و6، چاپ چهارم، تهران، 1374 ، ص 127.

    4. امين، سيد محسن؛ اعيان الشيعه، ج 6، بيروت، 1404 ق، ص 54.

    5. آقا بزرگ تهراني، پيشين، ص593.

    6. همان.

    7. دريابيگي، محسن؛ حيات سياسي، فرهنگي و اجتماعي آخوند خراساني، تهران، انتشارات موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني، 1386، ص25.

    8. سه مرجع تقليد مشهوري که مشروطه را امضا نموده اند به « آيات ثلاث» معروف مي باشند و اين سه عبارتند از: ميرزا حسين خليلي تهراني(م1326ق)، ملا محمد کاظم خراساني(م1329ق) و شيخ عبدالله مازندراني(م1330ق).

    9. کربلائي، حسن؛ رساله دخانيه، به تصحيح رسول جعفريان، قم، الهادي، 1377، مقدمه.

    10. حائري، عبدالهادي، تشيع و مشروطيت در ايران، چاپ اول، تهران، نشر اميرکبير، 1360، ص 155.

    11. نائيني، محمد حسين؛ تنبيه الامه و تنزيه المله، به تصحيح سيد جواد ورعي، قم، بوستان کتاب، چ2، 1388، ص38.

    12. حائري، عبدالهادي؛ پيشين، ص220.

    13. مجله حوزه، شماره 76 و77، آذر و دي 75، ص20.

    14. کديور، محسن، سياست نامه خراساني، تهران، نشر کوير، چ2، 1387، ص 260.

    15. همان، ص259 تا 262 و انصاري، مهدي؛ شيخ فضل الله نوري و مشروطيت، تهران، انتشارات اميرکبير، 1376، ص 236 تا 268.

    16. حائري، عبدالهادي؛ پيشين، ص178.

    17. همان، ص180تا184.

    18. براي نقد قضيه ر.ک: مجله حوزه، شماره 76 و77، آذر و دي 75، ص256 تا 263.

    19. دريابيگي، محسن؛ پيشين، ص260. بيان موهن و نازيباي محسن يوسف اردبيلي.

    20. مکي، حسين؛ تاريخ بيست ساله ايران، تهران، انتشارات علمي، 1374، ج‏4، ص‏88 و نقل قول آيةالله شبيري زنجاني براي سيد جواد ورعي.

    21. فرمان فرماييان، عباس ميرزا؛ جنگ انگليس و عثماني در بين النهرين و عواقب آن در ايران، تهران، کتاب سيامک، 1386، ص‏59. «بسم الله الرحمن الرحيم. نعم قد حکمنا سابقاً بحرمة الدخول في امر الانتخابات و الاعانة فيه بايّ وجه کان علي کلّ مسلم مؤمن بالله‏و اليوم الآخر و هذا الحکم کماکان لم يتغير موضوعه و لم‏يتبدّل. الاحقر محمد حسين الغروي النائيني».

    22. نائيني، محمد حسين؛ پيشين، ص78و79.

    23. رباني، محمد حسن؛ فقه و فقهاي اماميه، تهران، نشر بين الملل، 1386، ص326.

    24. کديور، محسن، پيشين، ص 230.

    25. نائيني، محمد حسين؛ پيشين، ص40تا46.

    26. همان، ص76.

    27. همان. ص83.

    28. همان، ص 16.

    29. حائري، عبدالهادي، پيشين، ص 268.

    30. معادل اين دو کلمه که «حريت» و «مساوات» باشد نسبت به دو کلمه آزادي و برابري، تکرار بيشتري در آثار ديني آن عهد دارد.

    31. نائيني، محمد حسين؛ پيشين، ص51.

    32. همان، ص96.

    33. همان، ص50.

    34. ر.ک: فصل اول، سوم و چهارم تنبيه الامه.

    35. نائيني، محمد حسين؛ پيشين، ص76.

    36. همان، ص166و167.

    37. همان، ص126.

    38. همان، ص79.

    39. همان، ص35.

    40. چنانکه از مقايسه مطالب تنبيه الامه وي با منيه الطالب و تعليقه بر مکاسب به دست مي آيد. منيه الطالب نوشته شاگردش موسي خوانساري و تعليقه بر مکاسب تقريرات درس وي به قلم محمد تقي آملي است.

    41. کديور، محسن؛ پيشين، ص بيست.

    42. دريابيگي، محسن؛ پيشين، ص 258. بيان ناآگاهانه محسن يوسف اردبيلي.

    43. آقا بزرگ تهراني، پيشين، ص 595.

    44. رباني، محمدحسن؛ پيشين، ص324.



http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/86/انديشه-سياسي-ميرزاي-نائيني-«ره»
بستن   چاپ