خاستگاه و چیستی موسیقی زیرزمینی از منظر جامعهشناسی (بخش دوم)
دوشنبه 4 تیر 1397 - 12:44:58 PM
|
|
پرسمان نیوز - تلاش برای انتشار آثار و محصولات فرهنگی که خود را تا حدی پایبند به نظام ارزشی – هنجاری جامعه میدانند، حرکتی در جهت تأیید و یا مشروعیت بخشیدن آن نیست، بلکه کوششی در مسیر نظارت و هدایت هر چند اندک، بر این محصولات به شمار میآید، زندگی زیرزمینی (اعم از موسیقی زیرزمینی، وبلاگهای زیرزمینی، فیلمهای زیرزمینی) به هر حال راهی برای حیات خود پیدا میکنند و بسته به تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه، به سمتوسویی حرکت میکند. این مطلب، بخش دوم از مطلب «خاستگاه و چیستی موسیقی زیرزمینی از منظر جامعهشناسی» است که پیش از این در سایت منتشر شده است روششناسی برای پاسخ به پرسشهای مطروحه، پژوهش به روش کیفی از نوع توصیفی و روایتی، با ابزارهای مختلف انجام شده است؛ زیرا هیچ متغیری را دستکاری نکرده و قصد آزمون فرضیه را نداشته، بلکه فقط قصد شناخت و توصیف دنیای فرهنگی و فکری واقعی موسیقی زیرزمینی بوده است. اینگونه مؤلفهها را نمیتوان به دقت و عمیق با روش کمّی با ابزاری همچون پرسشنامه جمعآوری کرد؛ زیرا پاسخدهندگان ممکن است یا پرسشنامه را تا به انتها خوانده و سپس با در جریان قرارگرفتن هدف اصلی موضوع، پاسخهایی کلیشهای بدهند؛ یا در ضمن پاسخدادن راه گذشته را بپیمایند. همچنین افراد جامعهی فعلی ما از سویی در بیان عقاید خود در برابر عقاید غریبه واهمه و ترس داشته و ممکن است که در صورت وجود پرسشنامه، واقعیتها را کتمان کرده و از سوی دیگر برای خوب نشان دادن چهرهی خود، مطالبی را که ایدهآل آنان است، بیان کنند. پژوهش کیفی عبارت است از «مجموعه فعالیتهایی(همچون مشاهده، مصاحبه، شرکت گسترده در فعالیتهای پژوهشی که هر کدام به نحوی محقق را درکسب اطلاعات دست اول دربارهی موضوع مورد تحقیق یاری میدهند.»(دلاور، 1385:259). به باور «گال و همکاران»، «پژوهش کیفی ماهیاتاً چند روشی است و متضمن رویکردی تفسیری و طبیعتگرایانه به موضوع مورد مطالعه است. این بدان معناست که پژوهگشران کیفی، اشیاء را در موقعیتهای طبیعی آنها مطالعه میکنند و میکوشند پدیدهها را بر حسب معناهایی که مردم به آنها میدهند، مفهومسازی یا تفسیر کنند» (گال و همکاران، 1382: 60). در این کار مطالعاتی از روش پژوهش کیفی و ابزارهای مصاحبهی عمیق و مشاهده برای جمعآوری اطلاعات و دادهها استفاده شده است. برای دسترسی به افراد و جامعهی نمونه نیز از روش گلوله برفی استفاده شده است. یافتهها در طی انجام مصاحبه، سوالات گوناگونی نظیر اینکه «آیا هر نوع موسیقی بدون مجوز را میتوان زیرزمینی نامید؟» و «موسیقی زیر زمینی چه اهدافی را دنبال میکند؟» که مربوط به شناسایی شاخصههای موسیقی زیرزمینی بود، پرسیده شد. لیکن مهمترین پرسش ما از کنشگران این بود که «تعریف شما از موسیقی زیرزمینی چیست؟» که به دلیل حجم زیاد مصاحبههای انجام شده و پرسشهای گوناگون در این مقاله، تنها مختصری از این تعاریف را ارائه کردیم. به نظر میرسد میان ذهنیت و تعاریف کنشگران و بینش آنان نسبت به این پدیده، تفاوت وجود دارد. میتوان تعاریف و دیدگاههای موجود خوانندگانی که به عنوان زیرزمینی فعالیت دارند را به دو دسته عمده تقسیم کرد؛ 1. گروهی که برای زیرزمینی بودن تنه ا«داشتن مجوز» را در نظر میگیرند و تعریفشان بر مبنای داشتن یا نداشتن مجوز تولید و پخش یک اثر هنریست. این گروه هر نوع موسیقی در هر سبک و با هر ساختار محتوایی را زیرزمینی تعریف میکند. 2. گروهی که موسیقی زیرزمینی را با شاخصهها و ملاکهایی مؤثرتر که مربوط به ساختار و محتوای اثر است، تقسیم میکنند. این گروه، موسیقی زیرزمینی را نه فقط موسیقی بدون مجوز فارق از عدم تأمل در محتوا و ساختار آن، بلکه جریانی فکری و اجتماعی میانگارد. گویا موسیقی زیرزمینی، خردهفرهنگی از سبک زندگی را شامل میشود، که غیر متعارف بودن، هنجارگریزی، سلیقهسازی و عناوینی از این دست را شامل میشود. موسیقی زیرزمینی در جهان صرفا نهتنها به معنای محدود آن فقط نوعی موسیقی، بلکه جنبشی اجتماعی و جریانی نوپدید در دنیای مدرن است که روزبهروز پا به عرصههای بالاتری میگذارد. ما از هنر به این منظور برخورداریم تا زیر بار حقیقت، نابود نشویم (اراده معطوف به قدرت نیچه). به بیان دیگر، شاید بتوان گفت «اعتراض، انتقاد، جریان سازی اجتماعی، واقعی بودن، بیپردهگویی، بازگویی حقیقت، پرهیز از دروغ» مهمترین شاخصههای مشترک زیرزمینی بودن یا زیرزمینی شدن هنر و موسیقی در جوامع معاصر، اعم از غربی یا شرقی است. اما نباید از یاد برد که دلایل و زمینههای بروز این اعتراض ممکن است با یکدیگر تفاوت کامل داشته باشند. تا آنجا که به جوامع غربی مربوط میشود، شکلگیری فرهنگ و موسیقی زیرزمینی دو ریشهی به هم مرتبط دارد؛ نخست، باید به انتقاد این گروهها به صنعت فرهنگ (آدورنو، 1991، استاینر، 2003) و موسیقی به شدت تجاری در جهان سرمایهداری اشاره کرد. فرآیند تمرکز و غولآسا شدن شرکتهای ضبط موسیقی (نگوس،1999) طی چند دههی گذشت چنان بوده است که به زحمت میتوان بدون ارتباط با این شرکتها در تولید موسیقی مردمپسند به جایی رسید. این شرکتها با فرآیندهای به شدت حساب شده نقش مؤثری در انتخاب چهرههای جدید، ستارهسازی و تولید آلبومهای موسیقی پرفروش دارند. این شرکتها برای حمایت از هنرمندان و خوانندگان، معیارهایی نظیر پرداختن به مواد مخدر، ابتذال محتوایی و متنی، نگاه کالاگونه به زن و دیگر بهانههای جذب مخاطب در نظر میگیرند. به طوری که شرکتهای مستقل و هنریتر موسیقی مردمپسند به زحمت یارای مقاومت در برابر آنها را دارند. به نوشتهی «نگوس»(1998) فقط 6 شرکت بزرگ و غولآسا در عرصهی موسیقی مردمپسند هستند که بیش از 80 درصد از سهم تولید آلبومهای این موسیقی را تحت کنترل خویش دارند. سلطهی فزایندهی این شرکتها بر انتخاب، ستارهسازی و تولید آلبوم، برخی از گروههای موسیقی را که بر جنبهی هنری، نقادی و اجتماعی آثار خویش تأکید میورزیدند، بر آن داشت که از ساز و کارهای تجاری در تولید و توزیع موسیقی خویش بپرهیزند. حال موسیقی زیرزمینی دقیقاً نقطهی مقابل این کمپانیها است و به دلیل برخورداری از آگاهی متنی و محتوایی، تفاوت در اهداف و موضوعات، تفاوت در خواستگاه طبقاتی تولیدکنندگان، به طور خواسته یا ناخواسته در تقابل با این کمپانیها و اهداف آنها قرار میگیرد. در حال حاضر بسیاری از شرکتهای صنعت فرهنگی در خارج کشور، روند موسیقی کشور را به دقت وارسی میکنند. بسیاری از این شرکتهای دارای شبکههای ماهوارهای فارسی و غیرفارسی زبان هستند و به منظور تهیهی خوراک برای شبکههای خود به دنبال بستن قرارداد با خوانندگان معروفاند. آخرین و مهمترین حلقهی تأثیرگذاری بر موسیقی زیرزمینی ایران در اختیار سازمانها و نهادهای فرهنگی کشور و تصمیمات و سیاستهای آن در این زمینه قرار دارد. سازمانهای فرهنگی و اجرایی کشور میتوانند با تصمیمات منطقی خود، ابتکار عمل در این عرصه را در اختیار بگیرند و در مقابل با اتخاذ تصمیمات نسنجیده میتوانند این ابتکار عمل را در اختیار دیگر نیروهای تأثیرگذار در این عرصه قرار دهند. فرهنگسازی، خلاقیت موسیقایی، بیان ذهنیت و احساسات، ارتباط مستقیم و آزاد هنرمندان با مخاطبانشان و حتی وجود یک بازار سالم و آزادی برای دادوستد میان موسیقی پردازان و مخاطبانشان، اهدافی هستند که موسیقیپردازان، نقدپردازان و تمامی دستاندرکاران موسیقیهای غیر رسمی و غیر وابستهی ایران در جهت دستیابی آنها تلاش میکنند. شرایط نابسمان فرهنگی جامعهی امروز ما، در پیوند با بیفرهنگی یا کمفرهنگی و ناآگاهی بخش بزرگی از اقشار اجتماعی نسبت به پدیدههای موسیقایی مردم پسند مدرن، بهویژه آن دسته موسیقیهایی که به نوعی با ریشههای فرهنگ سنتی و محافظهکار ایرانی همخوانی ندارند، موجب پریشان حالی و تناقضاتی در دیدگاههای موسیقیپردازان جوان ایرانی شده است که این تناقضات فرهنگی را میتوان تنها با بحث و گفتگو و نهادسازی لازم، تا حدی برطرف کرد. پیشنهادها اگر تا پیش از این نظارت، تولید و توزیع کالاهای فرهنگی در اختیار دولتها یا طبقهی صاحب سرمایه بود، با پیشرفتهایی که در حوزه فناوریهای نوین اعم از رایانههای خانگی، اینترنت، موبایل و دوربینهای دیجیتالی حاصل شده، تولید و توزیع کالاهای فرهنگی از قلمرو دستگاه یا طیفی خارج شده و دسترسی عمومی قرار گرفته است. این تحول در عرصهی محتوا، به خلق وبلاگنویسی و روزنامهنگاری شهروندی در حوزهی صدا، به راه افتادن پادکستهای اینترنتی و در زمینهی موسیقی، به گسترش موسیق زیرزمینی منجر شده است. اگر تا دیروز هزینهی تولید یک فیلم کوتاه 35 میلیمتری، امکان ورود طیف گستردهای از فیلمسازان را به این قلمرو به چالش میکشد و چه بسیار ایدهها و طرحهایی که هیچگاه امکان تجلی یافتن پیدا نکردند، با ورود دوربینهای دیجیتالی، امکان ثبت لحظهها و در انداختن طرحهای نو و ایدههای جدید بسیار راحتتر از گذشته شده است. اگر درگذشته امکان پخش یک تصویر، فیلم و یا رویدادی خاص فقط در انحصار صاحبان رسانه بود، امروز با همهگیر شدن دسترسی به اینترنت و فعالیت سایتهایی چون «یوتیوب» یا «فیسبوک»، برای هر رویداد عادی میتوان مخاطبی چند هزار نفره و بلکه چند میلیون نفره پیدا کرد. همهی اینها حاکی از یک چیز است و آن کاهش قدرت متمرکز در حوزهی فرهنگ، سیاست و جامعه. فرقی هم نمیکند این اقتدار در اختیار دولتها باشد یا صاحبان سرمایه. آنچه امروز اتفاق افتاده است این است که مرز میان مجاز و غیر مجاز برداشته و انتخاب آن امری کاملاً شخصی شده است. اگر تا دیروز دولتها میتوانستند با یک بخشنامه، امکان تولید و توزیع یک کتاب، موسیقی و یا یک فیلم را کنترل نمایند، امروز به مدد اینترنت، تلفنهای همراه، سیدیهای کامپیوتری و ... امکان نشر و گسترش همهی این محصولات فرهنگی برای کلیهی اقشار جامعه میسر شده است. در واقع با غیر مجاز شمردن یک کتاب، موسیقی یا فیلم آن را محدود نمیکنیم، بلکه ادامهی حیات آن را به قلمروی دیگری راهنمایی میکنیم و حداقل نظارت خود بر آن را نیز از دست میدهیم. قلمرو و زیرزمینی قلمرویی است بسیار گستردهتر از قلمروی روی زمین و امکان کنترل در آن به مراتب کمتر است. این قلمرو ارتزاق مادی و گردش اقتصادی ویژهی خود را دارد و همین گردش کوچک و ناچیز، دوام همیشگی آن را تضمین میکند. به همین جهت شایسته است کارگزاران فرهنگی، تأمل و برنامهریزی دقیقتری در جذب حداکثری دستاندرکاران این بخش داشته باشند تا این ظرفیت ارتباطی در اختیار حوزههای بیرونی قرار نگیرد. تلاش برای امکان انتشار کلیهی آثار و محصولات فرهنگی که خود را تا حدی پایبند به نظام ارزشی – هنجاری جامعه میدانند، حرکتی در جهت تأیید و یا مشروعیت بخشیدن آن نیست، بلکه کوششی در مسیر نظارت و هدایت ولو جزئی بر این محصولات بهشمار میآید. این زندگی زیرزمینی (اعم از موسیقی زیرزمینی، وبلاگهای زیرزمینی، فیلمهای زیرزمینی) به هر حال راهی برای حیات خود پیدا میکنند و بسته به تحولات اجتماعی و فرهنگی جامعه، به سمتوسویی حرکت میکند. شاید یکی از گزینههای پیش روی مسئولین برای هدایت و جهتبخشی این نوع فعالیتهای زیرزمینی، نظارت بر آن از طریق اعطاز مجوز به آن دسته محصولاتی است که حداقلهای عرفی را رعایت کردهاند. منابع و مأخذ: 1. کوثری، مسعود(1391)، درآمدی بر موسیقی مردم پسند، چاپ دوم، انتشارات دریچهنو 2. فاضلی، محمد، «بررسی تجربی فعالیت موسیقیایی و مصرف موسیقی در شهر تهران»، فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، زمستان 1386. 3. فاضلی، محمد(1382)، مصرف و سبک زندگی، نشر صبح صادق، 4. نبوی، سید ابراهیم(1392)، آواهای زیرزمین، نشر نوگام، چاپ او، لندن 1392. 5. بوردیو، پیر(1377)، «ذوق هنری و سرمایه فرهنگی»، ترجمه لیلی مصطفوی، نامه فرهنگ، شماره 30. 6. مارکس، کارل(1384)، سانسور و آزادی مطبوعات، چاپ اول، نشر اختران. 7. بوردیو، پیر(1387)، درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم، فکوهی، ناصر، تهران نشر آشیان. 8. خادمی، حسن(1388)، «بررسی ویژیگیهای پدیده اجتماعی موسیقی رپ فارسی و میزان محبوبیت و عمومیت آن در ایارن با تأکید بر جوانان و نوجوانان 12 تا 29 سال شهر تهران»، فصلنامه مطالعات و فرهنگی و ارتباطات، شماره 16، صص 50-54. 9. منادی، مرتضی(1388)، «روند تغییرات فضاهای شهروندی جوانان ایران از 1371»، فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، شماره 16. 10. یگانه، سیروس(1386)، «هنر، فرهنگ و جهانی شدن». مجموعه مقالات هماندیشی جامعهشناسی هنر، چاپ اول، انتشارات فرهنگستان، هنر، صص 119، 123، 125.
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/6729/خاستگاه-و-چیستی-موسیقی-زیرزمینی-از-منظر-جامعهشناسی-(بخش-دوم)
|