ایران پرسمان
تفاوت هاي توحيد وهابيت با توحيد اسلام راستين در چيست ؟
شنبه 31 فروردين 1392 - 3:20:51 PM
نخستين اصل از پايه هاي اعتقادي دين مبين اسلام اصل اعتقاد به توحيد و يکتايي خداوند متعال است.

مقدمه:

نخستين اصل از پايه هاي اعتقادي دين مبين اسلام اصل اعتقاد به توحيد و يکتايي خداوند متعال است. فرقه هاي منحرف و جدا شده از اسلام وقتي که از مکتب اهل بيت عليهم السلام دورافتادند آنچنان لاطائلاتي در باب توحيد رانده اند که هر ضد دين و يا بي ديني با خواندن و ديدن اين نظريات براحتي مي تواند آن را با دلايل و مستندات عقلي رد و انکار نمايد.در اين نوشته سعي بر آن است که به برخي از مهمترين تفاوت هاي اعتقاد به توحيد و يکتاپرستي خداوند متعال در وهابيت به عنوان يکي از فرقه هاي منحرف در اسلام با اسلام راستين( مکتب اهل بيت عليهم السلام) پرداخته شود.

فطرت توحيد

هر انساني که بدنيا مي آيد بر فطرت توحيد زاده مي شود.در اين رابطه حديثي از پيامبر اکرم صلوات الله عليه و آله نقل شده است که مي فرمايند:« کلُّ مولدٍ يولدُ علي الفطرة... هر فرزندي که بدنيا مي آيد بر فطرت توحيدي زاده مي شود.» ابن بابويه رحمة اللَّه عليه گويد:

اعتقاد ما در اين باب اينست که خداي عز و جل همه مردم را در اول يگانه پرست آفريده و اين است معني قول الهي: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها (روم/92) و حضرت صادق عليه السلام در بيان قول حقتعالي که فرموده: ما کانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتَّي يُبَيِّنَ لَهُمْ ما يَتَّقُونَ (توبه116)يعني نبوده خداوند که گمراه کند قومي را بعد از آنکه هدايتشان نمود، تا ظاهر سازد براي آنها آنچه را که بايد از آنها پرهيز نمايند. آن حضرت فرمود يعني تا بياموزدشان هر آنچه را که وسيله رضاي او است و هر چيزي را که باعث خشم او است.(اعتقادات،شيخ صدوق)

اما معرفت الهي بر اثر عوامل مختلفي دچار آسيب مي شود و پرده غفلت و حجاب، اين معرفت را مي¬پوشاند و آن را پنهان مي سازد. کار انبياء الهي اين بوده است که با تذکرات و يادآوري هاي خويش اين زنگار را از قلوب بزدايند و فطرت توحيدي مردم را بيدار نمايند.

عقايد وهابيت درباره توحيد

ابن تيميه و محمد بن عبدالوهاب ائمه فرقه وهابيت درباره ي توحيد نظريات منحصر بفردي دارند. با کمي تعمق در نظريات او به راحتي در مي يابيم که چه فاصله ي زيادي با اسلام راستين (مکتب اهل بيت عليهم السلام) دارد.

1) آن چه در قرآن و سنت ثابت شده و اجماع پيشينيان بر آن است حق مي باشد. حال اگر از اين امر لازم آيد خداوند به جسميت وصف شود اشکالي ندارد. زيرا لازمه حق نيز حق است .(فتاوي جلد 5، ابن تيميه)

ابن بطوطه جهانگرد معروف مي گويد: «در دمشق شخصي بود از بزرگان فقهاي حنبلي به نام تقي الدين ابن تيميه، در هر علمي سخن مي گفت، اما مشکلي در عقل خود داشت. روز جمعه اي او را بر منبر جامع دمشق ديدم که مردم را موعظه مي کرد. از جمله مطالبي که مي گفت اين بود: خداوند به آسمان دنيا مي آيد، همان گونه که من از منبر پايين مي آيم. اين را گفت و از منبر پايين آمد».(رحلة، ابن بطوطه)

تفکّر وهابيت در جسمانيت خداوند برگرفته از روايات بسيار زيادي در صحاح سته و ديگر متون روايي معتبر وهابيت مي باشد. نمونه هاي بسيار زيادي را مي توان در متون روايي وهابيت پيدا نمود که حکايت از جسمانيت خداوند دارد.

اما توحيد در مکتب اهل بيت عليهم السلام دين شکل است که انسان بايد معتقد باشد بين خداوند متعال و مخلوقاتش از هيچ جهاتي مشابهت، اشتراک و سنخيّتي وجود ندارد.هر صفت و خصوصيتي که در خالق جهان وجود دارد آن صفت و خصوصيت در هيچ يک از مخلوقات جهان نيست و هر صفت و خصوصيتي که در مخلوقات جهان است هيچ کدام آنها در خدا راه ندارد و خداوند متعال منزه از آن است.بنابراين رابطه بين خدا و مخلوقاتش در اسلام راستين رابطه غيرّيت است نه سنخيّت.در سوره شوري آيه 11 مي خوانيم:

« ليسَ کمثلهِ شيء»

اين آيه خود نميانگر اين مطلب است که هيچ مخلوقي از هيچ جهاتي مشابه خداوند نيست.

امام رضا صلوات الله عليه فرموده اند:« فَکُلُّ ما في الخلقِ لا يوجدُ في الخالقهِ؛ هر صفتي که در مخلوقات باشد در خالق آنها يافت نمي شود.»

بنابراين از نظر اسلام خدا اندازه، شکل، حد، بالا و پايين،رنگ، صورت، دست و پا،مرگ، تولد، حرکت و ... ندارد زيرا اين ها صفات مخلوقند و خداوند از تمامي اين ها منزه است.هيچ کدام از مخلوقات در کوچکترين جهاتي به خداوند شباهتي ندارد. نه خداوند صفات آن ها را دارد و نه آن ها از صفات خداوند بهره اي دارند.حتي اشرف مخلوقات عالم که وجود مقدس حضرت رسول الله صلوات الله عليه و آله مي باشد نيز با تمام بزرگي مقام، چون مخلوق خداست از هيچ جهتي از جهات به خداوند شبيه نيست.بنابراين وصف کردن خداوند به جسميت داشتن از نظر اسلام درست نيست زيرا جسميت داشتن از صفات مخلوق است و خداوند متعال بري از چنين صفتي است.امام صادق صلوات الله عليه مي فرمايند:« من شبه الله بخلقه فهو مشرک.ان الله تبارک و تعالي لا يشبه شيئاً و لا يشبهه شيءٌ و کل ما وقع في الوهم فهو بخلافه؛ کسي که خدا را به خلقش شبيه نمايد مشرک است. خداوند متعال نه به چيزي شبيه است و نه چيزي شبيه اوست و هر چيزي که در انديشه بشر نسبت به خالق قرار بگيرد خلاف آنست و شباهتي با تصوير ذهني او ندارد.»( توحيد، شيخ صدوق)

2) دو تن از صاحبان صحاح و همچنين احمد بن حنبل در مسند خويش نقل کرده اند که:« به پيامبر اکرم صلوات الله عليه و آله عرض کردم: پروردگار ما قبل از اينکه مخلوقاتش را بيافريند کجا بود؟ رسول خدا فرمود: در « عماء» به سر مي¬برد و زير و بالايش هوا بود و هيچ مخلوقي نبود و عرش او بر آب بود.»(سنن ترمذي، سنن ابن ماجه، مسند احمد)

اما انديشه اسلام در اين مورد چيست؟

امام سجاد (ع) فرمودند :آيا تو خيال مي کني خداوند جز شما چيزي نيافريده است؟ به خدا سوگند ، خداوند هزار هزار آدم و هزار هزار عالم آفريد که تو در آخرين عالم ، قرار گرفته اي. »( بحارالانوار،ج25)

و امام باقر (ع) فرموده اند: شايد تو بر اين پنداري که خداوند تنها اين جهان را آفريده و به جز شما بشري را نيافريده است؟ آري به خدا سوگند! به طور حتم خداوند متعال هزار هزار جهان و هزار هزار آدم آفريده که تو در پايان اين جهان ها و آن آدميان هستي. »( الخصال،ج2)

نظريه جسمانيت خداوند در انديشه وهابيت همان اسراييليات است که از طريق نفوذي هاي يهود و نصاري وارد دين اسلام شده و خداوند و صفات او را به صورت بشر نشان مي دهد و اين بدترين نوع شرک است که خدا را جسماني معرفي مي کنند در حاليکه در روايات اهل بيت عليهم السلام خداوند از هرگونه شبيه و ماده بري است.

سبحانه و تعالي عمّا يصفون( اسرا/100)

منابع استفاده شده:

1)اعتقادات تاليف شيخ صدوق

2)الخصال تاليف شيخ صدوق

3) بحار الانوار تاليف علامه مجلسي

4) توحيد تاليف شيخ صدوق

5) رحله ابن بطوطه

6)سنن ابن ماجه

7) سنن ترمذي

8)فتاوي تاليف ابن تيميه

9) مسند تاليف احمد بن حنبل

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/67/تفاوت-هاي-توحيد-وهابيت-با-توحيد-اسلام-راستين-در-چيست-؟
بستن   چاپ