روياي کودکي بسياري از افراد اين است که يک روز پولدار شوند، ايده دستيابي به پول فراوان و تمامي ناپذيري که بدون هيچ دغدغه اي آن را خرج مي کني، در ظاهر مثل دست يافتن به بليط رفتن به سرزميني مي ماند که شادي ابدي در آن محقق مي شود.

بسياري از کودکان و حتي بزرگترها راجع به اين مساله روياپردازي مي کنند، چيزي که در اين رويا براي افراد دلپذير است شايد نه فقط داشتن پول، بلکه فکر خرج کردن بدون هرگونه حساب و کتابي است. اغلب افراد از اينکه بايد دائما در طول روز بخاطر هر خريد کوچکي محاسبات مختلفي انجام دهند، عصبي هستند. آنها دوست دارند بدون فکر کردن خريد کنند، بدون برنامه ريزي خرج کنند و از يک فراغت بال مطلق لذت ببرند، شايد حتي اگر به افراد گفته شود بين دو موقعيت زير مختارند يکي را انتخاب کنند، موقعيت اول را رد کنند و موقعيت دوم را انتخاب کنند، در موقعيت اول آنها قادرند تمام چيزهاي را که مي خواهند بخرند، اما بايد محاسبات دقيقي انجام بدهند و رقم خريدهاي خود را همواره در نظر داشته باشند و در موقعيت اول مي توانند چيزهاي کمتري بخرند، ولي نياز نيست رقم خريدهاي خود را محاسبه کنند، يا به نحوي نگران برنامه ريزي پول خود باشند، اما برخلاف اين قبيل روياهاي کودکانه، زندگي واقعي افراد ثروتمند و مشهور که از ثروت زيادي برخوردارند به ما نشان مي دهد که ثروت واقعي و زياد تنها در صورت مديريت و برنامه ريزي و البته قناعت پيشگي باقي مي ماند و گسترش پيدا مي کند. در واقع شايد رويايي که از آن سخن گفتيم در هيچ جاي جهان محقق نشده باشد، اگر شخصي بخواهد چنين برخوردي با ثروت خود کند، اين ثروت به سرعت ناپديد مي شود، بنابراين بهتر است به ايده اصلي خود بپردازيم: نه تنها مي توان به صورت همزمان ثروتمند و صرفه جو بود، بلکه براي ثروتمند ماندن صرفه جو بودن ضروري است.

تورم در هزينه هاي زندگي

يکي از نکاتي که اغلب مردم به آن توجه نمي کنند، اين است که همزمان که افراد پولدارتر مي شوند، حجم هزينه هاي زندگي آنها نيز دچار تورم مي شود. به عبارت ديگر هر چه پولدارتر هستي، بيشتر خرج مي کني. به عنوان مثال يک فرد وقتي که دانشجو است و شغل ثابتي ندارد، غذاي ارزاني مي خورد، با وسايل حمل و نقل عمومي ارزان مثل اتوبوس رفت و آمد مي کند، به قدر کافي خريد مي کند و...، ولي وقتي همين فرد شغل ثابتي بدست مي آورد ناگهان رقم مخارج او نيز به نسبت رقم درآمدش دچار تورم مي شود. او بيشتر پول دارد و بيشتر پول از دست مي دهد.

تقريبا اغلب مردم از اين اصل پيروي مي کنند، بنابراين در اينجا نيز مثل هر قاعده همه شمول ديگري تنها افرادي به وضعيت هاي استثنايي مي رسند که از قاعده عام تخطي کرده اند، بنابراين جز موارد خاص مثل ثروت هاي بادآورده يا سودهاي ناگهاني ناشي از چرخش هاي عجيب در وضع اقتصاد، اغلب مردم از طريق مديريت پول و پس انداز به ثروت مي رسند. در واقع اغلب مردم سبک زندگي خود را بسيار هماهنگ با رقم درآمد خود تغيير مي دهند، وقتي شخصي براي تغيير سبک زندگي خود با توجه به رقم درآمدش چند سال تامل مي کند، ثروت ايجاد مي شود. اين مساله لزوما بدين معني نيست که شخص در تمامي زندگي خود زندگي صرفه جويانه اي در پيش دارد، بلکه صرفا بدين معناست که او هميشه با قدري فاصله نسبت به رقم درآمدهايش رقم مخارجش را افزايش مي دهد و به اين ترتيب هميشه يک پس انداز دارد. اين مساله نه تنها محافظه کارانه نيست؛ بلکه چيزي که اغلب مردم انجام مي دهند (يعني تغيير سريع سبک زندگي با توجه به تغيير درآمد) در مقايسه با آن بسيار خطرناک و نيانديشيده به نظر مي رسد.

چگونه اقتصادي زندگي کنيم؟

اگر شما از وضعيت فعلي هزينه هايتان راضي نيستيد و مي خواهيد با صرفه جويي بيشتري کارهاي روزمره خود را انجام دهيد، دستورالعمل هاي زير مي توانند به شما تا اندازه اي کمک کنند.

ميزان درآمد خود را دقيقا مشخص کنيد: اولين گام در راه صرفه جويي اقتصادي اين است که شما ميزان درآمد خود را دقيقا مشخص کنيد. اگر در چند جاي مختلف کار مي کنيد، درآمد هاي هرکدام را حساب کرده و جمع بزنيد تا مشخص شود کل بودجه شما براي ماه پيش رو چه اندازه است. اين کار براي اطمينان از اينکه شما ميزان درآمد خود را بيشتر از چيزي که هست محاسبه نکرده ايد، ضرورت دارد.

هزينه هاي خود را اولويت بندي کنيد: چه درآمد شما زياد باشد و چه کم، در هر صورت شما ضرورتا بايد اولويت هاي هزينه هاي خود را بنويسيد. اين کار به زمان احتياج دارد. حتما اولويت هاي خود را مکتوب کنيد، تا در طي ماه فراموش نشود. تجربه نشان داده است مکتوب کردن اولويت هاي هزينه تا حد زيادي جلوي خرج هاي غير ضروري را در طي ماه مي گيرد.

واقع بين باشيد: گاهي اوقات چشم هاي ما، ما را گول مي زنند و سبب مي شوند که خريدهايي کنيم که بيشتر از توان مالي مان است؛ بنابراين نسبت به ميزان نيازهاي خود واقع بين باشيد. يکي از مهم ترين مراحل در يک زندگي اقتصادي فهميدن فرق بين نياز هاي واقعي و کاذب است. گاهي اوقات ما خرج هايي مي کنيم که هيچ نياز ضروري از ما را برآورده نمي کند. در اين شرايط تبليغات باعث مي شوند که ما نتوانيم به خوبي تمايز ميان نياز واقعي و نياز کاذب را درک کنيم. براي تشخيص نياز هاي کاذب از نيازهاي واقعي يکي از رويکرد هاي مناسب اين است که فهرستي تهيه کنيد از تمام خريدهايي که در طول ماه گذشته انجام داده ايد. هر چه را خريديد بنويسيد. حال بهتر مي توانيد قضاوت کنيد که کدام دسته از خريدهايتان ضروري بوده و کدام ضروري نبوده و شما تحت تاثير تبليغات آنها را خريده ايد. از اين به بعد هرگاه که خواستيد خريد کنيد، قبل از هر چيزي از خودتان بپرسيد که اين خريد قرار است چه نيازي را برطرف کند و آيا اين نياز ضروري است يا قابل اجتناب.

فراموش نکنيد که اقتصادي زندگي کردن يک تصميم است که مانند ديگر تصميم ها در ابتدا دشوار به نظر مي رسد، اما با به کارگيري چند دستورالعمل ساده به اين نحوه زندگي عادت خواهيد کرد و امري که در ابتدا دشوار به نظر مي رسيد براي شما کاملا طبيعي مي شود.