ایران پرسمان
چرا برخي از دانش آموزان تنبل هستند؟
جمعه 30 فروردين 1392 - 2:33:20 PM
حقيقتاً دانش آموزاني که در درس سستي مي کنند، خشم اولياء خود را بر مي انگيزند، لذا برخي از اولياء مجبور مي شوند که رفتارهاي تندي را در قبال آن ها داشته باشند و طوفاني از انتقادها و سرزنش ها را نثار فرزندان خود مي کنند چيزي که چرخه اي از سستي در درس يا همان تنبلي را موجب مي شود و اوضاع را وخيم تر مي کند. اتخاذ شيوه هاي صحيح رفتاري با اين دانش آموزان بسيار سخت مي تواند باشد. که در آن صبر و آينده نگري و علت يابي و حمايتي مي تواند از عناصر مهم اين شيوه ها باشد.


منظور ما از دانش آموز تنبل چه کسي است؟

منظور ما دانش آموزاني هستند که از نظر درسي ضعيف هستند و در يک يا چند درس و يا در بيشتر درس ها نمره قبولي نمي گيرند و از عملکرد آن ها معلمان و اولياء راضي نيستند.

عواملي کلي تنبلي دانش آموزان عبارتند از:

1 هوش:

ما به صورت سنتي مايل هستيم تنبلي دانش آموزان را به هوش آن ها نسبت دهيم اما واقعيت اين است که اکثر دانش آموزاني که در دبيرستان هاي عادي درس مي خوانند هوش کافي براي درس خواندن دارند و در اين زمينه عواملي غير از هوش بيشتر مي تواند دخيل باشد. در عين حال دانش آموزاني که از بهره هوشي بالايي برخوردار هستند نسبت به همسالان خود بهتر درس ياد مي گيرند و بهتر مي توانند مسائل مربوط به درس و معلم را حل کنند.

بهره هوشي مي تواند تأثيرات همه جانبه در زندگي داشته باشد. يک دانش آموز در مدرسه تنها درس نمي خواند بلکه با عوامل پيچيده ديگر هم در ارتباط است که مي تواند به طور مستقيم يا غير مستقيم در پيشرفت تحصيلي او مؤثر واقع شود.

برخي از دانشمندان معتقد هستند که هوش ارثي است و والدين با هوش فرزنداني باهوش دارند اما تحقيقات زيادي نشان داده است که محيط تأثير مستقيمي روي هوش کودکان دارد لذا گروهي از دانشمندان هم بر اين باور هستند که هوش تحت تأثير محيط رشد پيدا مي کند و اکتسابي است.

2 ضعف پايه تحصيلي:

براي کمک به اين دانش آموزان بهترين روش آموزش مطالب سال هاي گذشته است. به عنوان مثال دانش آموزاني که جمع و تفريق و ضرب و تقسيم را در دوره ابتدايي ياد نگرفنه اند. رياضيات دوره راهنمايي را متوجه نمي شوند و نمي توانند نمره بياورند و کسي که رياضيات دوره راهنمايي را نفهميده باشد ادامه تحصيل در دوره متوسطه براي بسيار سخت خواهد شد.

3 نداشتن انگيزه :

نداشتن انگيزه اغلب از دوره راهنمايي شروع شده و در دوره ي دبيرستان به اوج مي رسد. امروزه بسياري از دانش آموزان در دوره ي متوسطه انگيزه و اعتقادي به ادامه تحصيل ندارند اين مسئله باعث شده است آن ها يا ترک تحصيل کنند و يا به زحمت و با ترفند به اخذ مدرک بيانديشند. بي انگيزگي دانش آموزان ارتباط مستقيم به نوع جهان بيني شکل گرفته در نوجوانان بستگي دارد که از طرق مختلف در آن ها شکل گرفته و تغيير دادن آن ها مي تواند مشکل و زمان بر باشد. امروزه اکثر دانش آموزان تنبل بي انگيزه هستند و ايجاد انگيزه مي تواند نيروي عظيم آن ها را به کار اندازد.

علل بي انگيزگي دانش آموزان:

سطح انگيزه در بين دانش آموزان دختر و پسر همچنين سطح انگيزه در پايه هاي مختلف با هم متفاوت است. و هرچه مقطع تحصيلي بالا مي رود تأثير انگيزه ها هم پيچيده تر مي شود. دلايل بي انگيزگي به درس مي تواند گسترده و پيچيده شود.

در ذيل مهم ترين عوامل بي انگيزگي به درس، شرح داده مي شود.

1 کم ارزشي علم در جامعه.

2 کم ارزشي سواد در بين خانواده.

3 اکثر افراد با سواد جامعه وضع مادي خوبي ندارند.

4 وضعيت نابسامان مادي و روحي خانواده.

5 برخورد نامناسب با دانش آموزان در مدرسه.

6 تدريس نامناسب معلمان و ايجاد بي انگيزگي.

7 بي اعتقادي نسبت درس.

8 احساس سختي ادامه تحصيل و راحت طلبي برخي از دانش آموزان و تمايل به خوشگذراني.

9 ادامه تحصيل به خواسته هاي سريع آن ها پاسخ نمي دهد. به عنوان مثال برخي از دانش آموزان دوست دارند ماشين داشته باشند اما فکر مي کنند براي به دست آوردن سريع تر آن بهتر است درس را رها کرده و در جايي کار کنند چون مطمئن هستند که والدين آن ها ماشين نمي خرد.

10 احساس بي کفايتي و بي ارزشي و ناتواني و نداشتن عزت نفس کافي.

11 اين باور در برخي که، ثروت همه چيز را به دنبال خواهد آورد حتي علم و دانش را، پس به دنبال ثروت رفتن مقدم است.

4 ناتواني در يادگيري مفاهيم درسي:

اگر کساني که عقب ماندگي ذهني دارند يا دچار اختلال يادگيري هستند کنار بگذاريم آن گاه بايد بگوييم که کساني که مفاهيم درسي را درک نمي کنند يا پايه تحصيلي آن ها ضعيف است که توضيح داده شده و يا اينکه به عللي تمرکز حواس ندارند و ممکن است مشکلات جسمي و روحي داشته باشند که بايد بررسي شود. شکي نيست که براي يادگيري داشتن آمادگي لازم است اما اگر کسي دچار بيماري مدت دار شود و يا از نظر روحي در شرايط نامساعدي بسر ببرد نمي تواند درس بخواند.

5 کم کاري و نداشتن تلاش و کوشش:

بسياري از دانش آموزان تلاش و کوشش لازم را براي يادگيري درس از خود نشان نمي دهند و بيشترين وقت را خود را به اموري اختصاص مي دهند که از آن لذت مي برند و ساعت ها خود را مشغول مي کنند. در حالي که انبوهي از تکاليف مدرسه را به حال خود رها کرده اند و مرتب به والدين خود مي گويند مشق و درس نداريم.

کم کاري اين دانش آموزان مي تواند براي آن ها خطرناک باشد چون ادامه چنين وضعيتي مي تواند در آينده اين دانش آموزان را به علت محرک هاي ناخوشايندي که مي خواهد تنبلي او را تقبيح کند از درس و مدسه بيزار کند و نتيجه اين که اين دانش آموزان خود باوري و عزت نفس خود را براي ادامه تحصيل از دست بدهند.

6 عدم حمايت برخي از دانش آموزان از طرف خانواده:

به عنوان مثال در بعضي از خانواده ها با بالا رفتن پايه تحصيلي فرزند پدر و مادر توانايي رسيدگي به درس بچه هاي خود را ندارند.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/58/چرا-برخي-از-دانش-آموزان-تنبل-هستند؟
بستن   چاپ