کانال تلگرامي سيد محمدمهدي ميرباقري با انتشار يادداشتي به بررسي علت معمايي بودن انتخاب هاي مردم پرداخت که مشروح آن را در ادامه مي خوانيد:«سوال اين است که مردم چه چيزي را ميخواهند که به دولت آقاي روحاني و به دولت آقاي احمدينژاد و به دولت اصلاحات و به دولت سازندگي و اقاي هاشمي راضي نميشوند؟ [چرا دولتها با استقبال ميآيند و با بداقبالي باز ميگردند؟]
راي مردم به رئيس جمهور اصلاحات راي عليه سازندگي بود؛ اينها بد تفسير کردند و خيال کردند راي به تکميل سازندگي و تعمير سازندگي است. اين موضوع در انتها هم خود را نشان داد و همانها گفتند آنچه ما ميخواستيم نشد! فضا به يک سمت غيرقابل پيشبيني هم رفت.
شما اين را چطور تحليل ميکنيد؟ من ميگويم مطالبهاي نسبت به يک نظم حاکميتي وجود دارد که هم نيازهاي مردم را تامين کند و هم در چهارچوب فطريات و انتظارات مبتني بر ظرفيتهاي تاريخي جامعه مومنين حرکت کند.
من نميگويم که مردم از دغدغه رفاه رها شدهاند. خير، مردم راحتي و رفاه را ميخواهند؛ اما اين را در يک چهارچوب ديگر طلب ميکنند و حاضر نيستند براي رسيدن به آن، از مطالبات فطري و ظرفيتهاي تاريخي خود عبور کنند و روي آنها خط بکشند.
علت خيلي از بحرانهاي اجتماعي ما اين است که در چارچوب در ايستادهايم! نه از فضاي دولتسازي مدرن بيرون ميرويم و از آن دل ميکَنيم؛ نه ميتوانيم داخل آن شويم و مدرن زندگي کنيم! اين چالشي در جامعه ما وجود دارد که لايههايي از جامعه ما طعم دنياي مدرن را چشيده است و لذات مدرن را ميخواهد. با ادبيات مدرن و سبک زندگي مدرن، مانوس است. اين يعني جامعه، خالص نيست. اما همين جامعه، لايههاي باطنيتري دارد که عليه اين لايهها ميشورد. همانند آدمي که خود عليه خود قيام ميکند. در لايههايي اسير نفس است و گناه هم ميکند اما خود عليه خود شورش ميکند و هيچ وقت آرام نيست.
امروز مثل وضعيتي است که سوار و مرکب با هم همراه نميشوند. نفس ميخواهد راه خود را طي کند و راکب هم نميخواهد راه نفس را برود و دائم با هم جنگ دارند. در اين وضع، انسان گناه ميکند و در عين حال در درون خود هم با گناهي که کرده، درگير است؛ خطا ميکند و با خطاي خود درگير است. گاهي به وادي گناه پاي ميگذارد، گاهي توبه و استغفار ميکند، گاهي از خودش آيد و پشيمان است و... .
به نظرم امروز حيات اجتماعي جامعه ما در درگيري با تجدد، در چنين وضعيتي است!
بنابراين، عرض من اين است که لايههايي از جامعه ما نميخواهد تسليم تجدد شود. يک لايههايي هم فريفته تجدد است. نميخواهم بگويم يک قشر در مقابل قشر ديگر قرار دارد بلکه نوع اقشار ما به نحوي آلوده غرب هستند؛ منتها ميزان اين آلودگي متفاوت است. مثل ويروسي که در همه وجود دارد اما در عدهاي کمتر و در عدهاي زيادتر نمود دارد. البته عدهاي هم در خلوص کامل هستند اما تعدادشان زياد نيست.
جامعه ما آلوده [به غرب] است، اما معتقدم لايههاي عميق وجودي جامعه ما طالب دين خدا و فطرت هستند، لذا عليه «خود» ميشورند و با انتخاب «خود» مقابله ميکنند و هنوز تکليف خود را با خود مشخص نکردهاند. من معتقدم اين حرکت وجود دارد. بحرانهايي هم که در جامعه شاهد آن هستيم به همين مسئله برميگردد. نه حاضر است از مدل پوشش غربي دست بردارد و نه حاضر است از 22 بهمن دست بردارد؛ مانده است چه کند! نه حاضر است به سمت فرديت برود و عواطف اجتماعي و اخلاق اجتماعي اسلامي را کنار بگذارد، نه حاضر است واقعا همان روابط اجتماعي اسلام را رعايت کند؛ بين اين دو حرکت مي کند! لايههاي عميقي در جامعه وجود دارد. فعلا نميخواهم تحليل کلامي و الهياتي کنم، ميخواهم واقعيت اجتماعي را بيان کنم.
همين [پيچيدگي] است که غرب را به ترديد و تحير ميکشاند. از يک سو ميگويد کار تمام شد و ما با جنگ نرم کار را برديم و احتياجي به حمله و حرکت نظامي نيست؛ چرا که رفتارهاي ظاهري و عکسالعملهاي ظاهري را ميبينند. ميبينند آنها پالس ميدهند و اينها هم[احياناً] قبول ميکنند؛ گاهي در رأيشان ظاهر ميشود، گاهي در سبک زندگيشان وارد ميشود. مثلاً جامعه، دنياي مجازي جديدي را که آنها تعريف کردند ميپذيرد؛ در ايران از فيسبوک استقبال ميشود و فلان شبکه مجازي، کاربران زيادي دارد و ... .
همه اينها باعث ميشود نتيجه بگيرند که اين مردم با ما هستند، و فکر ميکنند که ايران را تسخير کردهاند. اما زمان انتخابات و 22 بهمن و روز عاشورا که ميشود ميبينند معادلاتشان به هم ريخته است؛ بيست ميليون نفر به مشهد سفر ميکنند، به جمکران ميروند و به زيارت حضرت معصومه (س) ميروند. در عين اينکه کنار دريا هم وجود دارد. همين حالت سبب شده تا ندانند چه بکنند!...».
سيد محمّدمهدي ميرباقري، 95/11/19
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/365/چرا-دولتهاي-جمهوري-اسلامي-با-استقبال-ميآيند-و-با-بداقبالي-ميروند؟