ایران پرسمان
سبک زندگي؛
مزه گوشت برادر مرده
چهارشنبه 17 ارديبهشت 1393 - 3:21:40 PM
سياست مانند ديانت ماست و ديانت ما مانند سياست ماست، اين جمله شما را به چه چيزي يادآوري مي‌کند؟ چه بسا بگوييد ياد اسکناس 10 توماني که اين جمله زير عکس مرحوم مدرس چاپ شده؛ ولي اين چه ربطي به بحث ما دارد؟
در يک تقسيم بندي، دين اسلام از سه بخش اعتقادات، اخلاق و تکاليف تشکيل شده و دين‌دار واقعي به فردي گفته مي‌شود که در هر سه بخش خودش را به کمال برساند.
اين سه بخش که در ميان علوم اسلامي از آن به عنوان سه علم «کلام، اخلاق و فقه» ياد مي‌شود، داراي اشتراکات و ارتباطات موضوعي و مصداقي زيادي هستند.
به عنوان مثال بسياري از بحث‌هاي مربوط به اعتقادات در فقه بررسي مي‌شود؛ مانند بحث احکام مومن و کافر، مرتد و... يا بر عکس و همچنين خيلي از مسائل نيز در فقه و هم در اخلاق مورد بررسي قرار مي‌گيرند که از جمله اين دسته مباحث، بحث پر اهميت و دامن گير «غيبت» است.
 
غيبت
ياد کردن کسي که غايب است، به نحوي که عيب و نقصي از او روشن شود، غيبت نام دارد. آيات و روايات زيادي در مذمت آن آمده است که از جمله: «لا يَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ يَأْکُلَ لَحْمَ أَخيهِ مَيْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ؛ آيا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! [به يقين] همه شما از اين امر کراهت داريد.»[1]
«مردي که در نزد امام حسين عليه‌السلام از شخص ديگري غيبت و بدگويي مي‌کرد، حضرت فرمود: از اين کار خودداري کن، غيبت و بدگويي پشت سر ديگران، خوراک سگ‌هاي جهنم است.»[2]
«مَنْ رَوي عَلي مُۆمِنٍ روايةً يُريدُ بها شينَهُ وَهَدْمَ مُروۆَته لِيُسقِطَهُ مِنْ اَعْيُنِ الناسِ، اَخْرَجَهُ اللّهُ مِنْ وِلايَتِه اِلي وِلايَةِ الشَّيطانِ؛ هر کس از مسلماني، به منظور عيب جويي و ريختن آبروي او سخني نقل کند تا او را در انظار مردم خوار و موهون سازد، خداوند او را از ولايت خويش بيرون رانده و شيطان را بر او مسلط مي‌سازد.»[3]
«از غيبت بپرهيزيد که غيبت از زنا سخت‌تر است! کسي که زنا مي‌کند و توبه مي‌کند خدا توبه او را مي‌پذيرد، ولي آنکه غيبت مي‌کند، گناهش آمرزيده نمي‌شود، تا آنکه غيبت او را کرده است از گناهش بگذرد.»[4]
«آتش در انبار کاه سريع‌تر [در نابود کردن] نيست از غيبت در حسنات بنده...»[5]
 
شروط غيبت
 
1. ايمان
غيبت شونده، بايد مومن و به اصول دين معتقد باشد. يعني برادر ديني محسوب شود. با اين روند غير مسلمانان يا پيروان ساير اديان آسماني يا به اصطلاح قرآني «کفار» و پيروان مکاتب غير الهي و عموم بت پرستان و مشرکان و ملحدان، مشمول حکم غيبت نيستند!
 
2. مشخص بودن
فرد غيبت شونده بايد مشخص باشد و گرنه صحبت کردن از فرد نا مشخص، غيبت محسوب نمي‌شود؛ مانند اينکه کسي بگويد «ديروز رفتم پيرايشگاهي يه يارو اومد داخل و...» اتفاقا بعضي وقت‌ها آدم صحنه‌هاي عجيب يا خنده داري را مي‌بيند که تا به 10، 15 نفر نگويد، دلش آرام نمي‌شود. گاهي هم ناراحتي‌هايي براي انسان پيش مي‌آيد که با تعريف آن براي ديگران قدري سبک مي‌شود.
در اينجا مي‌شود با ترفند و گم کردن آدرس، به طوري که مخاطبان متوجه فرد مورد نظر نشوند، اصل ماجرا را تعريف کند.
البته نبايد از ياد برد که سر دين کلاه نمي‌رود و نمي‌شود طوري وانمود کرد که طرف مقابل خود به خود يا با يک دقت مختصر طرف را بشناسد؛ مانند اينکه بگويد «توي اين محل هيچ کس به اندازه يک نفر به من بدي نکرده، نمي‌خوام اسمش رو ببرم، ولي يک روز مي‌رم جلوي مغازه‌ قصابي‌اش و...!»
همچنين نمي‌توانيم فرد غيبت شونده را در بين چند نفر محدود ذکر کرده و مثلا بگوييم «يکي از پسرعموهاي تو خيلي آدم خلافيه» معلوم است هنگامي که مخاطب پنج تا پسر عمو داشته باشد، نه تنها مورد گم نمي‌شود، بلکه نسبت به همه سوءظن پيدا مي‌کند.
در ضمن، شناختن فرد غايب با اسم و فاميل و مشخصات ضروري نيست؛ بلکه همين قدر که بدانيم کيست يا قيافه او را ببينيم، کافي است؛ مثل اينکه کسي عابري را آن طرف خيابان به رفيقش نشان بدهد و بگويد «اون يارو رو مي‌بيني؟ ديروز ديدم تو ماشين110 بود. حتما اهل خلافه...»
 
3. عيب و ايراد گرفتن
يکي از شروط ديگر اين است که در حرف پشت سر فرد، عيب و نقطه ضعف او گفته شود. خواه اين عيب و ايراد درباره ظاهر، قيافه و اندام يا پوشش، رفتار و عادت‌هاي او باشد يا در خصوص دين داري و اعمال نادرست او، تفاوتي نمي‌کند. مهم اين است که آن نکته در پيش عرف عيب محسوب شود.
يک نکته بسيار مهم را هم از ياد نبريم که گاهي بعضي افراد مشغول صحبت از اشتباهات ديگري مي‌شوند و هنگامي به آنها اعتراض مي‌شود، پاسخ مي‌دهند «من جلوي خودش هم مي‌گم» يا «من ازش اجازه گرفتم، راضي است.»
اولا صرف اينکه شما جرأت گفتن همين عيب را در پيش روي او هم داريد، مجوز غيبت و مانع از ناراحتي او و رفتن آبرويش در پيش ديگران نمي‌شود!
دوم اينکه حتي اگر خود فرد از گفتن آن ناراحت نمي‌شود و به فرض به شما اجازه داده آن را نقل کنيد، باز مطابق آن چه در برخي از منابع آمده، اين مانع از غيبت بودن کلام شما نيست؛ زيرا مهم آن است که آن مطلب در پيش عرف مردم نقص و عيب محسوب شود و آبروي او پيش ديگران برود و واضح است که حفظ آبروي مومن بر همه واجب است.
 
4. قصد فاسد
مطلب بازگو شده در غيبت ديگران به قصد بيان اشکال يا اشتباه او باشد؛ ولي اگر احيانا به قصد حل مشکل و بر طرف شدن آن عيب در غياب فرد مطلبي گفته شود، غيبت نيست؛ مانند آنکه مادري عيوب جسمي يا رفتاري و مشکلات فرزندش را با پزشک يا روانشناس در ميان بگذارد.
البته طبيعي است که اين فرض در جايي است که زمينه حل مشکل و بر طرف شدن عيب فراهم باشد. مانند مراجعه به پزشک و مانند آن؛ و الا درد دل‌هايي که غالبا خانم‌ها پيش هم از مشکلات خانوادگي و اخلاق و رفتار همسران و فرزندانشان مي‌کنند، فرسنگ‌ها از اين نيت خير به دور است!
به اضافه خيلي از غيبت کردن‌هاي ما هم حرفه‌اي است؛ مثلا اول کلي تعريف و تمجيد از طرف مي‌کنيم و بعد با بيان يک نقطه ضعف از او، عيب او را مي‌گوييم؛ براي مثال مي‌گوييم «فلاني چه قدر پسر خوبي است. خدا به پدر و مادرش ببخشدش و... فقط حيف که يه کمي کاهل نمازه اگه اين عيبو نداشت، بي‌نظير بود.»
 
5. عيوب پنهان
عيب و نقص ذکر شده بر همگان آشکار نباشد؛ يعني اگر عيبي که از فرد غايب گفته مي‌شود، براي همه روشن باشد و ذکر آن هم با قصد مسخره کردن و نقص گذاري بر فرد غايب نباشد، غيبت نيست؛ مانند کسي که از جنگل‌هاي انبوه دوران جواني روي سرش جز تک درخت‌هاي خشکيده اثري نيست! و احيانا به اين کچلي هم مشهور است.
 
استثنائات غيبت
تا اينجا حد و مرز غيبت تقريبا روشن شد؛ ولي همين غيبت در مواردي جايز، بلکه واجب هم هست که به اين موارد «استثنائات غيبت حرام» گفته مي‌شود. مانند:
·         مواردي که انسان طرف مشورت قرار گرفته؛ مثلا از ما درباره يکي از دوستان يا همسايگان پرس‌وجويي مي‌شود. در اين جا اگر طرف، عيب يا سوءسابقه‌اي دارد که در تصميم‌گيري مشورت کننده تاثير مي‌گذارد، لازم است بيان کنيم؛ البته بايد به مقدار ضروري اکتفا کرد؛ يعني اگر مي‌دانيم با ذکر اين که فرد بداخلاقي است، آنها از ازدواج منصرف مي‌شوند، ديگر نبايد سراغ عيوب ديگر او و خانواده‌اش رفت. حتي ظاهرا اگر بدون گفتن عيب و به صرف گفته شما که «او فرد مناسبي نيست» منصرف مي‌شوند، باز نقل عيب‌هاي او جايز نيست. امام صادق عليه‌السلام در اين باره مي‌فرمايد: «کسي که از برادر ديني‌اش مشورت بخواهد و آن شخص او را نصيحت نکند و نظر صحيح را به او ندهد، خداوند فکر و نظر صحيح را از او صلب مي کند.»[6]
·         مواردي که فرد غايب اهل معصيت علني و آشکار باشد يا به اصطلاح فقهي متجاهر به فسق باشد؛ مثل اينکه در وسط محله به صورت علني و بدون نگراني از توجه ديگران، به نامحرم چشم مي‌دوزد. در اينجا غيبت فقط در خصوص همين گناه و معصيت او گناه نيست، ولي بايد توجه داشت تا جملات بعدي اضافه نشود. متجاهر کسي است که کاري را به صورت علني و آشکار انجام مي‌دهد و از آن ابائي ندارد.
«فسق نيز در فقه مقابل عدالت است و فاسق فردي را گويند که گناه کبيره انجام دهد و يا اصرار بر گناه صغيره داشته باشد؛ ولي چنان‌که از کلام برخي از علما فهميده مي شود، منظور از فسق در اينجا مطلق گناه مي باشد.»[7] پس متجاهر به فسق کسي است که گناهي را [چه صغيره باشد، چه کبيره] به صورت علني انجام داده و از اينکه ديگران از گناه او اطلاع پيدا مي کنند، نگران نمي‌شود. غيبت چنين کسي جايز است، حتي اگر به قصد صحيح و بنا بر مصلحتي نباشد. پيامبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله در اين باره فرمودند: «لا غِيبَةَ لِفاسِقٍ؛ غيبت فاسق حرام نيست.»[8]
·         اگر فردي بدعت و انحرافي در دين به وجود آورد و با گفتار يا رفتار خود قصد ترويج آن را داشته باشد، مي‌توان با ذکر انحراف او، زمينه بدعت در دين را مسدود کرد؛ مثل اينکه شما مطلع شديد يکي از همسايه‌هايتان در خانه‌اش حلقه صوفيانه‌اي تشکيل داده و جوان‌هاي بي‌گناه را در دام شبه عرفان‌هاي دروغين غربي و شرقي مي‌اندازد. امام صادق عليه‌السلام از قول پيامبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله در اين باره فرموده‌اند: «زماني که بعد از من، اهل شک و بدعت را ديديد از آنها زياد اظهار برائت و بدگويي کنيد و ضد آنها سخن بگوييد تا براي ايجاد فساد در دين طمع نکنند و مردم از آنها بر حذر باشند و بدعت‌هاي آنها را ياد نگيرند. اگر اين چنين با آنها مقابله کرديد، خدا هم به شما پاداش مي‌دهد و درجات شما را بالا مي‌برد.»[9]

·         همچنين در موارد ديگرى که اهداف مهمّى مانند اينکه هدف، مشورت در کار باشد، يا براى احقاق حقّ و تظلّم صورت گيرد. «لا يحبُّ اللهُ الجهرَ بالسوءِ مِنَ القولِ إلّا مَن ظلم؛ خداوند دوست ندارد کسي سخن به بدي آشکار کند، مگر کسي که به او ظلمي شده باشد.»[10]
فراموش نکنيم که غيبت، صرفا به وسيله لفظ و گفت و گو با افراد انجام نمي‌شود، بلکه ممکن است با کنايه يا اشاره يا تکرار حالت يک فرد يا حتي يک لبخند انجام شود؛ مانند روايتي که نقل شده روزي زني به محضر رسول خدا صلي‌الله‌عليه‌وآله آمد و هنگام رفتن، عايشه با دست خود کوتاهي قد او را به پيامبر اکرم صلي‌الله‌عليه‌وآله نشان داد و حضرت سريع به او متذکر شدند که غيبت کردي.
وحشتناک‌تر اين است که گاهي انسان به وسيله آيات و اذکار، غيبت بندگان خدا را مي‌کند؛ مثلا نگاهش به يک بنده خدايي مي‌افتد و بعد طوري که ديگران متوجه شوند، مي‌گويد: لا اله الا الله، عجب صبري خدا دارد! خدا عاقبت ما را به خير کند! کنايه از اين يارو آدم نادرستي است.
همچنين شايد در ظاهر انسان مخاطبي نداشته باشد، ولي به طريقي عيب ديگران را منتقل مي‌سازد؛ مانند اينکه از اشتباه يا مشکل ديگر با تلفن همراه فيلم بگيرد و بعد آن را براي تعدادي پخش کند که مثلا ببيند يک بدبخت فلک زده موقع کنفراس دادن در دانشگاه دکمه پيراهنش باز بوده!
در گناه غيبت، شنونده نيز مانند گوينده شريک است و اين کار را بسيار دشوار مي‌کند؛ زيرا ما کنترل زبان خودمان را نداريم، چه رسد به زبان ديگران. در هر حال نمي‌توان به خيال اينکه خودمان چيزي نگفتيم، بنشينيم و سير غيبت ديگران را بشنويم. در اين جور مواقع چند کار ممکن است؛ يا بايد تلاش کنيم از فرد غايب دفاع کنيم و با توضيح يا بيان احتمالات مختلف آن عيب و ايراد را از او دفع کنيم که البته اين کار ثواب بسيار زيادي هم دارد. اگر ممکن نشد، بايد با تذکر به گوينده يا جمع، جلوي غيبت را بگيريم و بديهي است که اين کار چون نهي از منکر است، بايد صحيح و مؤدبانه انجام شود.
نقل شده بچه‌هاي جبهه هر وقت کسي شروع به غيبت مي‌کرد، همه با هم با دست اداي بستن فلکه آب را در مي‌آورند و با خنده مي‌گفتند: فلکه آب را در مي‌آورند و با خنده مي‌گفتند فلکه را ببند؛ يعني حواست جمع باشد، آب نا پاک وارد خانه دلمان نکني! اگر اين هم ممکن نبود، ناچارا انسان بايد جلسه را ترک کند تا خود گرفتار گناه نشود.
منبع:
[1]. حجرات، 12
[2]. بحارالانوار، ج2، ص 109
[3]. المحجة البيضاء، ج 5، ص155
[4]. نهج الفصاحه، ح 996
[5]. جامع‌السعادات، ح2، ص82و83
[6]. وسائل الشيعه، ج8، ص427
[7]. گناهان کبيره، ج2، ص280
[8]. بحارالانوار، ج75، ص233
[9]. وسائل الشيعه، ج11، ص508
[10]. نساء، 148

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/345/مزه-گوشت-برادر-مرده
بستن   چاپ