ایران پرسمان
آيا با ادامه روند كنونى نرخ رشد جمعيت، ما دچار تهديد خواهيم شد؟
دوشنبه 7 مرداد 1392 - 4:26:26 PM

مقوله افزايش جمعيت و تغيير هرم جمعيت از مباحثى بوده كه همواره جوامع دور و نزديك انسانى بدان پرداخته‏اند، زيرا كه جمعيت به‏خصوص جمعيت جوان، تداوم‏بخش و استمرارگر تمدنها بوده و هستند. و امروزه نيز به انحاى مختلف، بحث جمعيت و البته به‏شكلى ظريف‏تر، بحث تركيب جمعيت از انگاره‏هاى امنيت ملى يك كشور تعريف مى‏گردد و چه‏بسا به‏عنوان سلاحى گاه براى تهديد و گاه براى ارعاب روانى در جنگ نرم بهره جسته مى‏شود. يكى از بدترين نوع بهره‏كشى از اين نوع سلاح نرم را در مسأله فلسطين شاهد هستيم كه امروزه نرخ مواليد بالاى اندك فلسطينيان ساكن سرزمين‏هاى اشغالى، بزرگترين تهديدى است كه مشروعيت نداشتن اسراييل غاصب را تهديد مى‏كند كه نسل‏كشى و به‏خصوص قتل و كشتار وحشيانه مادران و فرزاندن كوچك، پاسخى وحشيانه به افزايش جمعيت مسلمانان فلسطينى است.

 هرچند بهره‏جويى از آفندهاى غيرانسانى چون آلوده‏كردن منابع آبى فلسطينيان به مواد كاهنده نرخ مواليد و افزاينده سقط جنين يك روى ديگر وحشى‏گرى اين رژيم نژادپرست در كنترل جمعيت مسلمانان است و اين در صورتى است كه اسراييل غاصب تنها كشورى است كه از برنامه‏هاى كنترل جمعيت سازمان بهداشت جهانى مستثنى است و هم‏اكنون بالاترين نرخ رشد جمعيت را دارد، به‏طورى‏كه در آموزه‏هاى فراماسونى صهيونيست، ازدواج و توليد مثل جايگاه ويژه‏اى دارد.

 كشور ايران به‏عنوان ام‏القراى مسلمين از اين توطئه‏ها مصون نمانده است و شاهديم چطور سالهاى سال در دوران طاغوت، دستگاه‏هاى دنيا با چنان ذوق‏زدگى و در قالب پيام‏هايى چون بهداشت و سلامت، جمعيت ايران را به پايين‏ترين سطح خود تنزل دادند.

 

 

 پس از انقلاب شكوهمند انقلاب اسلامى، با تدبير حضرت امام و با درك زيركانه از شرايط، اين توطئه‏ها نقش بر آب شدند و ايران يك نرخ بى‏سابقه رشد 2/3 % را تجربه كرد اما پس از پايان جنگ و متاسفانه رفته رفته ناتوى فرهنگى بر فرهنگ مقاومت چربيد، استحاله‏اى فرهنگى شروع شد و باز پارامترهاى سبك زندگى غربى خودى نشان داده و خودنمايى كردند و در سبك زندگى ايرانيان فرصت عرض اندام پيدا نمود به‏طورى‏كه سياست تك فرزندى با سرمايه‏گذارى كلان دولتها و با حجم تبليغات فريبنده گسترده، خواه ناخواه فرهنگ غالب خانواده ايرانى گشت، بطورى‏كه در سالهاى 72 كمترين شيب نزولى رشد جمعيت را ايران تصاحب مى‏نمايد و اين نرخ در 1390 به 3/1% درصد تنزل پيدا مى‏كند به‏طورى‏كه نرخ رشد جمعيت ايران در سال‏2005 به پايين‏ترين سطح خود در خاورميانه مى‏رسد يعنى كمتر از 2فرزند براى هر خانوار يعنى حداقل فرزندى كه يك جامعه مى‏تواند داشته باشد و اين نوع سياست‏گذارى كه معلول كم‏كارى‏ها و ناتوانى‏هاى دولت‏ها در برنامه‏ريزيها و ايجاد اشتغال بود كه در نهايت دولتها با پاك‏كردن صورت مسأله با كاهش جمعيت به حل اين مشكل اقدام مى‏نمودند كه تا به‏حال هيچ‏يك از دولتها نتوانستند مشكل بيكارى را كه يك مشكل مديريتى است حل نمايند.

 سال گذشته رهبرى معظم در خراسان شمالى با تيزبينى و هوشيارى خاص و در اقدامى عملياتى به اين مبحث وارد شده و سياست‏هاى اتخاذشده بعد از نيمه دوم دهه‏70 را اشتباه دانستند و اين اشتباه آن‏قدر جدى بود كه رهبرى نيز حتى خود را در اقدامى متواضعانه مقصر دانسته و از خدا طلب عفو مى‏نمايد كه بيانگر اوج احساس خطر معظم له نسبت به اين امر است و هر چند ايشان همواره در تذكر و رهنمودهاى خود به مردم و مسؤولين ظرفيت جمعيتى ايران را 200-150ميليون نفر برآورد كرده‏اند كه كاملا منطبق بر مطالعات علمى و برآوردهاى دقيق از منابع ايران زمين است به‏طورى‏كه خيلى از متخصيصن امر كشاورزى و اكولوژى از منظر امنيت غذايى معتقدند اگر سرمايه‏گذارى‏هاى صحيح و توجه‏هاى مناسب به كشاورزى تنها استانى مثل خوزستان گردد، به‏دليل داشتن منابع عظيم زمينى و زيرزمينى، اين استان به‏تنهايى مى‏تواند مثلا در بخش علوفه دام، تمامى علوفه مورد نياز خاورميانه را تأمين و ارزآورى به‏اندازه تمام چاه‏هاى نفت خوزستان داشته باشد.

 مسأله افزايش جمعيت يك مسأله‏اى حياتى و راهبردى براى هر جامعه‏اى است كه داراى آينده‏نگرى و چشم‏انداز در فتح قله‏ها است، به‏طورى‏كه در جامعه اروپا به‏علت فقدان جهان‏بينى معرفتى، بنيان خانواده‏ها متلاشى شده و ازدواج و ادامه‏ى بقا با تفكرات مادى حاكمه در جامعه صنعتى اروپا در تضاد شديد است به‏همين‏دليل نرخ رشد منفى را در اين كشورهاى مرفه و ثروتمند تجربه مى‏كنيم و با ترفندهاى مختلف غير اخلاقى و با تمنا از روشهاى مذموم از جمله تلقيح مصنوعى، شبيه‏سازى انسان و حتى رحم‏هاى اجاره‏اى زنان فقير، به‏دنبال ادامه حيات خود هستند.

 كشور ايران كه امروز يكى از كشورهاى جوان در دنيا مطرح است، برآورد مى‏شود درسال 2030 به كشورى با هرم سنى معكوس و با تركيب جمعيتى پير مبدل گردد. بدون شك منابع انسانى جوان، موتور متحرك و پيش‏برنده هر جامعه‏اى هستند و چرخهاى پيشرفت و توسعه با نيروى خلاق و جوان به حركت در مى‏آيد و جامعه‏ى مصرف‏زده، وابسته و بى‏خاصيت كه جرأت هيچ‏گونه نوآورى و شجاعت ابتكار ندارد و تن به هر ذلت و خوارى مى‏دهد، از مختصات جامعه‏اى ايستا، سكون و پير و فرتوت مى‏باشد كه از ديدگاه امنيت ملى و پايدار در استراتژى‏هاى هر مملكتى، جمعيت جوان نكته‏اى غير قابل اغماض مى‏باشد.

 از نگاه ديگر، شيعه به‏عنوان يك مكتب جهانى و رهايى‏بخش و اسكتبارستيز براى اثربخشى در جامعه ظلمانى، نيازمند آن است كه همواره عقبه جمعيتى بالا و بانشاط و شجاع را داشته باشد. اين مكتب جهان‏شمول هر چند گستره و بعد معنوى آن به‏واسطه مبناى فطرى كه دارد دير يا زود سيطره عالم را فرا خواهد گرفت و خواه ناخواه اين تفكر ناب، بندهاى درهم تنيده استكبار را مضمحل خواهد ساخت ولى نبايد غفلت كرد كه اين دشمنان مكتب سرخ شهادت و سبز مهدويت از هيچ سنگ‏اندازى و از هيچ ابزارى در تحقيرساختن و محدودساختن آن ابا ندارند و نخواهند داشت به‏گونه‏اى‏كه حتى مايلند قشر مسلمان غير شيعه خنثى جمعيتى افزون‏تر از شيعه علوى داشته باشد كه نيازمند آن هستيم ضمن حفظ وحدت، نسبت به اين اقدامات خبيثانه كه نشأت‏گرفته از آبشخور صهيونيست است با نگاهى جامع بنگريم.

 در اثناى اين ترفند تغيير جمعيت تركيبى مسلمان غير شيعه ايران هدف اصلى آماج حملات بوده و تلاش‏هاى بى‏شمارى شده كه با حمايتهاى مالى و معنوى در قالبهاى گوناگون قومى و قبيله‏اى، زبانى و لهجه‏اى و حتى امنيتى، جمعيت غير شيعه را افزايش دهند كه در اين بين سهم نحله ضاله وهابيت، اين نطفه حرامزاده انگليسى - عربى بيش از بيش بوده است.

 متاسفانه در خواب غلفت خودمان، تركيب جمعيت در استانهاى استراتژيك كشور به‏صورت خزنده و پنهان در حال تغيير است. به‏طورى‏كه در استانهاى آذربايجان غربى، سيستان و بلوچستان و خوزستان و برخى استانهاى ديگر رفته رفته شيعه به يك اقليت محدود و بى‏تاثير تبديل گرديده است و باز متأسفانه به‏علت غفلت مسؤولين امنيتى، شاهديم در استانى بسيار استراتژيك مثل خوزستان كه مهد و دروازه ورود شيعه به ايران بوده، وهابيت از فقر حاشيه‏هاى اهواز و ساير شهرهاى خوزستان سوءاستفاده كرده و با سياست تطميع، فريب و اغوا و تهييج احساسات متعصبانه نسبت به زبان و قوميت، پايگاهى اجتماعى با عقايد خاص وهابيت براى خود دست‏وپا كرده است كه داشتن جمعيت بالاى افراد خانواده‏هاى حاشيه‏نشين به ايننان اين فرصت را داده كه به‏شكلى نرم و حساب‏شده، فرهنگ و مذهب مدنظر خود را غالب نمايند و حتى شاهديم هم‏اكنون وهابيت با اين لشگر حاشيه‏نشين، داراى وزن مخصوص در انتخابات محلى و استانى گرديده است.

 امروزه به‏نظر نياز مبرم است تا كار از كار نگذشته با بازگشت به خويشتن خويش و بازتعريف ارزش‏هاى معنوى خود و تمسك به ارزش‏هاى دينى و ملى خودمان و رهنمودهاى قران كريم، بنيان خانواده را محترم و مقدس شمرده و بدان احترام بگذاريم و سرمايه‏هاى معنوى از جمله ازدواج، مهر ومودت و سكينه به‏عنوان سنت موكده پيامبر و احياى واژگان از جمله فرزند موهبت الهى، فرزند صالح گلى از گلهاى بهشت و ايجاد راهكارهاى آسان دستيابى به ازدواج دايمى به‏عنوان تنها ابزار بقاى نسل، مسأله افزايش جمعيت و تكثر اولاد را جدى بگيريم. بلاشك با حاكم‏شدن نگاه معرفتى بر روابط اجتماعى‏مان، ازدواج‏ها به امرى آسان و تسهيل‏شده مبدل گرديده و بدعتهاى مذموم كه به‏عنوان تهديدهاى جدى زندگى مشترك بيان مى‏گردند از جمله مهريه‏هاى سنگين و تجملات غير لازم و پيش‏شرطهاى غيرمنطقى كه سعادت‏آور نيستند، برچيده خواهد شد و شاهد تقويت بنيان خانواده و كاهش پديده طلاق و تبعات طلاق از جمله افزايش بزهكارى در جامعه خواهيم بود. بايد به قانون طبيعت كه همانا بقاى نسل است احترام بگذاريم و يادمان باشد كارى نكنيم كه به قانون طبيعت بر بخورد.

 با ادامه نرخ رشد كنونى جمعيت كه حدود 6/1 است، هرم سنى كشور به سوى افزايش جمعيت ميانسال پيش مى‏رود كه تهديدى براى اقتدار ملى ايران است و ما با خطر سونامى پيرى جمعيت مواجه هستيم كه اگر تدبيرى انديشيده نشود در چاله جمعيتى قرار مى‏گيريم.

 مطابق گزارش‏هاى سازمان‏هاى بين‏الملل در صورتى‏كه كاهش رشد جمعيت كشور با نرخ فعلى ادامه يابد، در 80 سال آينده، ايران جمعيتى حدود 31ميليون نفر خواهد داشت كه نيمى از آن‏را افراد بسيار پير تشكيل مى‏دهند. بنابراين با توجه به كمبود نيروى انسانى كافى، عملاً كشور دچار تحديدهاى بزرگ امنيتى و اقتصادى خواهد شد.

 كمبود نيروى جوان كه از ويژگى‏هايى همچون، نشاط، انرژى فراوان، ابتكار، خلاقيت و استعداد بهره‏مند هستند، باعث اين خواهد شد كه در آينده‏اى نه چندان دور، كشور دچار بحران عدم نيروى جوان شده و در روند پيشرفت كشور تزلزل ايجاد شود.

 رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار كارگزاران و جمعى از مسؤولان نظام اسلامى كه در اين هفته برگزار شد، نكاتى را درباره سياست‏هاى كلى افزايش جمعيت مطرح كردند و توصيه‏هايى را درباره طرح اخير مجلس براى تصويب طرحهاى مشوق افزايش جمعيت داشتند. ايشان در بخشى از سخنانشان تأكيد كردند: مسأله تحديد نسل براى كشور ما خطر است؛ من به شما عرض بكنم. محدودكردن نسل، براى كشور ما يك خطر بزرگى است. ما در منطقه خطر، مبالغ زيادى پيش رفتيم، بايد برگرديم؛ مى‏توانستيم جلوى اين‏كار را بگيريم، نگرفتيم. آنچه متخصصين و كارشناسان، با نگاه‏هاى علمى، با دقت علمى بررسى كرده‏اند، ما را به اين نتيجه مى‏رساند كه با اين روند كنونى، كشور در آينده دچار مشكل فراوان خواهد شد؛ كشور دچار پيرى عمومى خواهد شد. اين تحديد نسل، چيز بدى است. البته شنيدم در مجلس طرحى در حال بررسى است؛ منتهى آن‏طوركه براى ما نقل كردند، آن طرح جواب نمى‏دهد؛ اين مقدارى‏كه در اين طرح ديده شده، جوابگو نيست. مسؤولين و علاقه‏مندان و آشنايان با مقتضيات اين‏كار در مجلس، بايد توجه كنند و درست انجام دهند.

 كليدواژه‏ى بسيار مهمى كه رهبرى عزيز در بياناتشان از آن استفاده كردند، كليد واژه‏ى «تحديد نسل» بود، تفكرى كه نسل جامعه و مردم ما را تحديد كرده و آن‏را به خطر مى‏اندازد. تحديدى كه موجب شده ما در آينده‏اى نه چندان دور شاهد كشورى باشيم كه دچار كمبود نيروى جوان است و اين يعنى سدى برابر پيشرفت‏هاى بعدى كشور ما. نمى‏توان انكار كرد كه در طول دهه گذشته به‏دلايل متعددى، ازجمله بحران‏هاى اقتصادى و بى‏ثباتى و عدم‏اطمينان در چشم‏اندازها در اين زمينه، شاهد بالارفتن شديد سن ازدواج و كاهش شديد نرخ بارورى بوده‏ايم. هر چند اين روندها، روندهايى جهانى نيز هستند اما در ايران شتاب بيش از حد استاندارد خود بوده است.

 يكى از عوامل اين پديده شوم در كشور بيكارى و كمبود شغل براى جوانان است. وقتى‏كه كارى براى جوان نباشد، ازدواجى هم وجود نخواهد داشت و وقتى سن ازدواج بالا برود و بعد از ازدواج توانايى اقتصادى به‏جهت اداره‏ى بيش از يك فرزند نباشد، پديده‏ى تك‏فرزندى به‏وجود خواهد آمد. با وجود اين‏كه تنها 4 ميليون فرصت شغلى در سال‏هاى 89 و 90 توسط دولت دهم در كشور ايجاد شده، اما همچنان شاهد اين هستيم كه بيش از اين آمارها به اشتغال‏زايى نيازمنديم.

 همچنين توجه به مسأله‏ى آموزش و فرهنگ‏سازى در بين مردم جامعه يكى از راه‏هاى مبارزه با اين تفكر غلط و شعارزدگى غربى مى‏باشد. امرى كه در حال حاضر در كشور ما در حال رواج است، مدت‏ها پيش در غرب و به‏وسيله‏ى سران غربى به‏جهت سوءاستفاده از افراد جامعه اجرا شد تا شاهد اين باشيم كه بنيان خانواده در غرب از هم پاشيده و مفهموم خانواده در كشورهاى غربى ناآشنا و غريب بشود. شايد بتوان گفت اين سبك زندگى كه در حال حاضر گريبانگير خانواده‏هاى ايرانى در موضوع زاد و ولد شده است، نوعى تفكر غربى و سبك زندگى غربى مى‏باشد كه رفته رفته به‏وسيله‏ى غرب در كشور ما فرهنگ‏سازى و جا افتاده است.

 شايد وقت آن رسيده كه تعارف را كنار بگذاريم و به‏دنبال برنامه‏ريزى دقيقى براى ثبات جمعيت در كشور ايران اسلامى باشيم.

 در غرب و كشورهاى غربى از 50 سال قبل، مشوق‏هاى جمعيتى در نظر گرفته شده است اما به‏دليل تغيير هرم سنى و تغييرات فرهنگى و نگاه لذت‏گرا به انسان، اين مشوق‏ها نتوانسته است كارايى لازم را داشته باشد و اگر هم‏اكنون براى پيرى جمعيت كشور تدبيرى انديشيده نشود، كار، توليد و توسعه اقتصادى كشور با بحران مواجه مى‏شود.

 


http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/245/آيا-با-ادامه-روند-كنونى-نرخ-رشد-جمعيت،-ما-دچار-تهديد-خواهيم-شد؟
بستن   چاپ