ایران پرسمان
به نظر شما سرنوشت رژيم صهيونيستى چه خواهد شد؟
يکشنبه 6 مرداد 1392 - 12:59:57 PM

 البته پاسخ به سوالى كه خبر از آينده بدهد دشوار است چراكه آينده بستر تحول‏هاى بسيار است و نمى‏توان آينده را به‏طوردقيق پيش‏بينى كرد، بنابراين، صاحب‏نظران با بررسى نظرهاى تحليل‏گران و دولت‏مردان طرف‏هاى موضوع، داشته‏ها و حاميان طرفين، موقعيت‏هاى راهبردى و... به تحليل و پيش‏بينى آينده اقدام مى‏كنند ما هم بر اين اساس به پيش‏بينى آينده رژيم صهيونيستى مى‏پردازيم.

 رژيم صهيونيستى از دو بعد داخلى و بين‏المللى با مشكل روبه‏روست:

 الف- بعد داخلى‏

 1. مهاجران يهودى: همان‏طوركه مى‏دانيم، يهوديان بر اساس وعده‏هايى مبتنى بر زندگى بهتر و آسوده‏تر به اين سرزمين كوچ داده شده‏اند اما سرزمينى كه از لحاظ امنيتى با مشكل روبه‏روست و ساكنان آن دايما شاهد عمليات شهادت‏طلبانه و يا موشك‏باران هستند، به‏خصوص كه هيچ وابستگى تاريخى و ريشه‏اى به اين سرزمين ندارند، به‏هيچ‏وجه اين وضعيت تحمل‏پذير نخواهد بود، بنابراين رژيم صهيونيستى كه هزينه‏هاى بسيارى براى كوچ‏دادن يهوديان سراسر دنيا به اين سرزمين مى‏كند با هر حمله موشكى يا حمله شهادت‏طلبانه و احيانا نبردى، شاهد موج بازگشت يهوديان خواهد بود.

 2. شكاف‏هاى مردم سرزمين‏هاى اشغالى: وجود شكاف‏هاى طبقاتى به‏دليل تفاوت‏هاى نژادى، يكى از عوامل ويران‏كننده رژيم صهيونيستى است، «در جامعه اسرائيل، سه شكاف اجتماعى عمده يهوديان سفاردى- اشكنازى، مذهبى‏ها- سكولارها و اعراب - يهوديان وجود دارد» كه ذيلا مختصرى به اين شكاف‏ها مى‏پردازيم:

 شكاف سفاردى- اشكنازى: امروزه واژه سفارديم از نظر معنايى، توسعه‏يافته و تمامى جوامع يهوديان شمال آفريقا، عراق، سوريه، يونان، تركيه، و ساير يهوديان (غير اشكنازى) را شامل مى‏شود... اشكنازى امروزه يهوديان آلمان، اروپاى شرقى و شوروى را شامل مى‏شود. به‏طوركلى يهوديان سفاردى را وابسته به فرهنگ و تمدن شرق و اشكنازى را غربى مى‏دانند و همان نگاه غربى به شرقى در جهان امروز در نگاه اشكنازى‏ها كه مقام‏هاى بالا را اشغال كرده‏اند، نسبت به سفاردى‏ها كه در پست‏هاى نازل‏تر هستند وجود دارد. به‏طوركلى اشكنازى‏ها در پنج زمينه عليه سفاردى‏ها تبعيض قائل مى‏شوند:

 1. اعمال سياست‏هاى تبعيض‏آميز عليه سفاردى‏هاى در زمينه اسكان، ميزان بهره‏مندى از امكانات، اعتبارات اجتماعى و...

 2. سياست غربى‏كردن اسرائيل به‏مثابه كشور غربى كه در آن روش‏ها، آداب و رسوم اشكنازى‏ها ترويج مى‏شود. محو رسم‏الخط عبرى شرقى، از بين‏بردن شعر و ادبيات و نيز به فراموشى‏سپردن شاعران و ادبيات سفاردى در اين سياست قرار مى‏گيرد.

 3. از نظر اقتصادى سياست‏هاى كلى به‏گونه‏اى طراحى شده‏اند كه منجر به تقويت بنيان اقتصادى اشكنازى‏ها و فقر و بيكارى و نااميدى سفارديها مى‏شود. نتيجه آن ايجاد دو طبقه‏ى فرادست و فرودست در ميان جامعه يهوديان مى‏باشد.

 4. از نظر سياسى، راه نيل به مناصب عاليه حكومتى براى سفاردى‏ها مسدود و يا حداقل همراه با دشوارى‏هاى بسيارى است.

 5. در حوزه‏ى مسائل نظامى نيز اكثر مناصب مهم تحت كنترل اشكنازى‏ها قرار دارد و امور سخت و جانفرساى نظامى معمولاً به‏عهده‏ى يهوديان سفاردى است.

 اشكنازى‏ها به شيوه‏هاى ديگرى نيز عليه سفارديها تبعيض قايل مى‏شوند كه نمونه‏هايى از آن عبارتند از:

 - جمع‏آورى كمك‏هاى مالى و تقسيم آن بين مهاجران اشكنازى.

 - تأسيس نهادهاى ويژه اشكنازى كه در رأس آن‏ها سازمان صهيونيسم جهانى قرار دارد كه متولى امور داخلى و خارجى اشكنازى‏هاى اسرائيل است.

 - مقابله با گرايش‏هايى كه تأمين منافع يهوديان شرقى را دنبال مى‏كند.

 - هدايت تسهيلات مادى و معنوى در جامعه به سود اشكنازى‏ها.

 شكاف مذهبى - سكولار: دومين شكاف عمده در جامعه‏ى اسرائيل، شكاف ميان مذهبى‏ها و سكولارهاست. سابقه اختلاف بين يهوديان سكولار و مذهبى به ريشه‏هاى جنبش صهيونيسم باز مى‏گردد. قبل از تشكيل دولت اسرائيل، ايدئولوژى صهيونيسم به دو شاخه‏ى صهيونيسم سياسى و صهيونيسم مذهبى منشعب شد.

 صهيونيست‏هاى مذهبى هرچند كه به مهاجرت به سرزمين خود يعنى كوه صهيون اعتقاد داشتند، ولى اعتقاد آن‏ها بر پايه انتظار بود. انتظار براى تحقق وعده‏ى الهى. اما صهيونيسم سياسى بر آن بود كه يهود، خود اين وعده را تحقق بخشد و نهايتا حركت براى تحقق اين ايده به رهبرى تئودور هرتزل منجر به تشكيل دولت اسرائيل در سرزمين فلسطين شد. صهيونيست‏هاى سكولار به كسانى اطلاق مى‏شود كه يهوديت را فقط به‏عنوان ميراثى تاريخى- فرهنگى كه بايد مبناى قوميت مردم يهود قرار گيرد، تلقى مى‏كنند. در واقع اكثر رهبران سياسى صهيونيسم از اين زمره‏اند و اعتقادى به ديانت يهود به‏عنوان آئينى كه به‏صورت وى از جانب خدا به موسى ابلاغ شده باشد، ندارند. اختلاف نظر ميان مذهبى‏ها و سكولارها هنگام بحث درباره تدوين قانون اساسى در روزهاى نخستين پس از تشكيل اسرائيل كاملا مشخص شد كه در شئونات حكومت اسرائيل و بين اين دو طيف تا كنون ادامه يافته است، علاوه بر مسائل سياسى و اجتماعى، اين اختلاف در مسائل اقتصادى بين يهوديان مذهبى - ارتدكس- و صهيونيست‏ها وجود دارد، در اين‏باره ارتدكس‏هاى مذهبى يهودى كه حداقل سى درصد از جمعيت يهودى‏هاى سرزمين‏هاى اشغالى فلسطين را شامل مى‏شوند، معتقدند كه صهيونيست‏ها با حيله تورات را مى‏خواهند تحريف كنند تا آنچه براى بقايشان سودمند است انجام شود نه آنچه حكم دين يهود است. يهودى‏هاى ارتدكس كه در تضاد با يهودى‏هاى صهيونيست در سرزمين‏هاى اشغالى هر روز در جامعه خودشان قدرت بيشترى پيدا مى‏كنند، معتقدند نبايد احكام دينى يهود را فداى‏ساختن اقتصاد كرد.

 شكاف اعراب و يهوديان: سومين شكاف عمده در اسرائيل، شكاف ميان يهوديان و اعراب است. هنگامى‏كه اسرائيل در سال 1948 تشكيل شد، 150 هزار نفر از اعراب فلسطينى در محدوده‏اى كه امروزه به منطقه‏ى اشغالى 1948 معروف است، باقى ماندند. بر اساس آمار اعلام‏شده از سوى منابع و مراكز اسرائيل، تعداد جمعى اعراب منطقه اشغالى 1948 در سال 2005، يك ميليون و 362 هزار نفر اعلام گرديد و پيش‏بينى مى‏شود در سال 2020 به 2 ميليون و 91 هزار نفر بالغ گردد. با توجه به اين‏كه اعراب حدود 20 درصد جامعه اسرائيل را تشكيل مى‏دهند، اما اين اقليت بزرگ هنوز در جامعه اسرائيل هضم نشده است. يوزى دايان، رئيس سابق شوراى امنيت ملى اسرائيل در سال 2003 در گزارشى اعلام كرد كه شكاف ميان يهوديان و اعراب ساكن مناطق اشغالى هر روز بيشتر مى‏شود. به گفته او، پركردن اين شكاف با توجه به افزايش شديد جمعيت اعراب، بايد به يكى از اولويت‏هاى ملى اسرائيل تبديل شود.

 سران رژيم صهيونيستى از وجود اعراب فلسطينى در اسرائيل بسيار بيمناك هستند چراكه هنوز نتوانسته‏اند اين فلسطينيان را در خود هضم كنند تا آن‏ها خود را به‏عنوان شهروند اسرائيلى بشناسند، آن‏ها بارها در مورد اخراج فلسطينيان اين منطقه، موضع‏گيرى كرده‏اند چراكه ضمن اين‏كه سرزمين‏هاى اشغالى را فقط مخصوص صهيونيست‏ها مى‏دانند، على‏رغم همه تلاش‏ها همچنان فلسطينيان اين منطقه تهديدى جدى براى امنيت رژيم اسرائيل محسوب مى‏شوند.

 اين موضوع بايد مد نظر قرار گيرد كه اختلاف‏هاى موجود در جامعه صهيونيستى، ريشه در باورهاى يهوديان دارد كه اين رژيم را از داخل به‏شدت ضربه‏پذير و متزلزل كرده است. جامعه‏اى كه مردم آن از تبعيض رنج ببرند حتما جامعه‏اى نخواهد بود كه توان مقاومت در برابر فشارهاى داخلى و بين‏المللى را داشته باشد و همه فشارها روى دولت خواهد بود. اختلاف بين سفاردى‏ها و اشكنازى‏ها، مذهبى‏ها و سكولارها و بويژه يهوديان و اعرابى كه ضمن تحمل فشارهاى بسيار تبديل به شهروند درجه‏ى سه (بعد از سفاردى‏ها و اشكنازى‏ها) در جامعه يهودى! شده‏اند در حالى‏كه دولت رژيم صهيونيستى يهودى است و به‏هيچ‏عنوان اعراب مسيحى و مسلمان را در خود نمى‏پذيرد و هنوز باور اشغال سرزمين فلسطين در اعراب اين سرزمين وجود دارد، جامعه اسرائيل را از داخل شكننده و آسيب‏پذير كرده است.

 ب- بعد خارجى‏

 1. كاهش حمايت‏هاى خارجى: در بعد منطقه‏اى و بين‏المللى نيز كاهش جايگاه اين رژيم به‏دليل ادامه سياست اشغال و سركوب و صدور قطعنامه‏هاى مختلف عليه آن، گوياى شكست سياست‏هاى اين رژيم در ابعاد بين‏المللى جهت همراه‏نمودن ساير كشورها با خود مى‏باشد.

 2. عدم پذيرش از سوى كشورهاى منطقه: رژيم صهيونيستى عنصر نامشروع در منطقه شناخته شده است، بعضى كشورها چون ايران و سوريه اين كشور را به رسميت نشناخته‏اند و دولت‏هاى عربى كه تمايل به سازش دارند، نمى‏توانند افكار عمومى خود را ناديده بگيرند و با اين رژيم ارتباط دايم و مستمر برقرار كنند، اين رژيم براى ايجاد ثبات داخلى و ادامه اشغالگرى، ناچار از برخورد با ملت فلسطين است، موضوعى كه مانع ايجاد ارتباط دايمى بين اين رژيم و كشورهاى منطقه‏اى است كه مايل به ارتباط با اين رژيم هستند.

 3. احتمال حمله خارجى: رژيم صهيونيستى به‏دليل نامشروع‏بودن حضورش در منطقه، اشغال سرزمينهاى فلسطين و كشورهاى همسايه فلسطين، كشتار مردم بى‏دفاع فلسطين و در فشار قرار دادن مردم تحت اشغال در سرزمين‏هاى همسايه، همواره اين احتمال را مى‏دهد كه از سوى اين كشورها و حاميان آن‏ها مورد حمله قرار بگيرد، اين واهمه به جامعه تزريق شده است و جنگ 33 روزه و شكست در برابر يك گروه مقاومت با سلاح‏هاى محدود، احساس امنيت را به‏شدت پائين آورده و اين وحشت را دوچندان كرده است چراكه اميد به رويارويى در برابر رژيم صهيونيستى كه معروف به ارتش شكست‏ناپذير بود، زنده شد.

 ترس از جنگ، علاوه بر صدمه‏اى كه به اقتصاد و سرمايه‏گذارى و صنايع مختلف يك كشور وارد مى‏كند، در رژيم صهيونيستى صدمه‏اى جدى‏تر به نام كوچ معكوس را ايجاد مى‏كند. همان‏طوركه بيان شد، اين رژيم با هزينه‏هاى بسيار و با شعار زندگى آسوده و راحت، اقدام به كوچ يهوديان سراسر دنيا به اين سرزمين مى‏كند، در حالى‏كه اين تهديدها علاوه بر حملات شهادت‏طلبانه و حمله‏هاى موشكى گروههاى مقاومت فلسطينى، باعث كاهش كوچ يهوديان به فلسطين شده است. به اين موضوع بايد نبود عمق استراتژيك سرزمين‏هاى اشغالى را اضافه كرد. مساحت اين سرزمين‏ها برابر نيمى از مساحت تهران است كه اين خود معضلى بزرگ براى رژيم صهيونيستى در احتمال جنگ با كشورهاى منطقه خواهد بود.

 بنابراين در يك جمع‏بندى از آينده وضعيت فلسطين و اسرائيل بايد گفت كه آينده رژيم صهيونيستى با چنين وضعيتى رو به اضمحلال است؛ چراكه از داخل با تبعيض‏هايى كه روا مى‏دارد پوسيده شده است و در بعد بين‏المللى همواره با تهديدهايى روبه‏روست، تهديدهايى كه در هر صورتى منجر به جنگ شود، اين رژيم را از هم خواهد پاشيد.

 رژيم صهيونيستى نمى‏تواند به خود بقبولاند كه ميان سفاردى‏ها و اشكنازى‏ها تفاوتى قايل نشود چراكه اين موضوع ريشه در باورهاى اشكنازى‏ها دارد كه در راس امور رژيم صهيونيستى هستند و هم‏چنين نمى‏تواند اعراب را در خود هضم كند چراكه اين رژيم مبتنى بر نژادپرستى تأسيس شده است و اگر هم با اعراب كنار بيايد و كارى با آن‏ها نداشته باشد، تا سال‏هاى نه چندان دور شاهد اين خواهد بود كه اعراب سرزمين‏هاى اشغالى جمعيتى بيش از يهوديان دارند، اگر با آن‏ها برخورد نظامى داشته باشد زير ذره‏بين نظارت كشورهاى منطقه با مشكل برخواهد خورد و از نظر بين‏المللى هم با افكار عمومى دنيا مواجه خواهد شد.

 اگر با گروه‏ها و كشورهاى منطقه وارد جنگ شود، نتيجه‏اى جز شكست نخواهد داشت و راهى هم براى دوستى وجود ندارد. تنها راه براى اين رژيم اين است كه با همكارى سازشگران داخل مرزها و خارجى، كانون‏هاى مقاومت را از بين ببرد، اقدامى كه در لبنان و غزه به شكست انجاميد و با ايجاد بلوك سازش در داخل فلسطين و سران عربى به‏شدت دنبال مى‏شود.

 


http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/237/به-نظر-شما-سرنوشت-رژيم-صهيونيستى-چه-خواهد-شد؟
بستن   چاپ