ایران پرسمان
نمايشگاه کتاب برويم يا نه؟
سه شنبه 17 ارديبهشت 1392 - 4:54:05 PM

قدما در اول هر بحثي، چيستي و چرايي آن را بررسي مي کردند. چيستي نمايشگاه کتاب که واضح و مبرهن است اما در مورد چرايي رفتن به آن، بعضا ديده شده که بين علما اختلاف پيش مي آيد. همين استاد عمادي خودمان شعارش اين است که تا همه کتاب هاي نخوانده قبلي را تمام نکرده ام، به نمايشگاه کتاب نمي روم (البته بين خودمان بماند، بعدا يواشکي مي رود).

پس بياييد همين سر چراغي تکليف خودمان را روش کنيم و ببينيم که با خودمان چند – چند هستيم. خلاصه مهمترين دلايل نرفتن و بهترين جواب ها به اين دلايل را همين پايين ملاحظه مي فرماييد. اگر متقاعد به رفتن شديد، دو صفحه ديگر هم در خدمتتان هستيم.


5 جواب براي نمايشگاه رفتن

1 معلوم است؛ مهمترين دليل نمايشگاه رفتن، کتاب ديدن و کتاب خريدن و کيف کردن با کتاب است (بعضي ها اسمش را گذاشته اند «کتاب چريدن». اگر به شما برمي خورد، همان کيف کردن را بگوييد). فکرش را بکنيد، توي اين هواي خوب تهران که شکر خدا امسال اين همه وقت طول کشيده، چقدر کيف مي دهد آدم يک روز کار را بپيچاند و بزند بيرون و برود سراغ کتاب و دنبال کردن علايقي که خيلي هايش ضمن گرفتاري هاي مختلف زندگي روزمره، مدت هاست از خاطر ما رفته اند.

2 نمايشگاه کتاب، يک جور ويترين است. حتي اگر نمي خواهيد کتاب بخريد، همان ديدن کتاب هاي تازه و اسم هاي تازه، لذت چيزي را داردکه در پاساژگردي ها و ويترين ديدن هاي ديگر هم هست؛ يعني لذت کشف اتفاقي. اينجا هر روز يک کتاب جديد به نمايشگاه مي رسد، هر ساعت توي يک غرفه، يک نويسنده يا مترجم حاضر است، هر بار يک اتفاق فرهنگي جديد مي افتد. گيريم که خود آدم هم خيلي در روشنفکري اش بالا نباشد، اما همين ديدن فضاي فرهنگي کشور در يک ذره جا و باخبر شدن از کل وضع و اوضاع ظرف چند ساعت، به زحمتش مي ارزد.

3 همه ناشرها يکجا در نمايشگاه کتاب جمع هستند. درست است که الان امکانات کتابفروشي ها خيلي زيادتر و بهتر از قبل شده اما راستش را بخواهيد هنوز هم هيچ کتابفروشي نيست که با تمام ناشرها کار کند و بشود همه سفارش ها را يکجا از آن تهيه کرد. به خصوص ناشرهاي شهرستاني براي تهراني ها (و بالعکس اش، ناشران غيرمعروف تهراني براي شهرستاني ها). اينجا اما مي توانيد بيشترشان را يکجا ببينيد و حتي اگر کتاب خاصي را هم خواستيد که نداشتند يا نياورده بودند، سفارش بدهيد بعد از نمايشگاه برايتان بفرستند بد است؟

4 آدم هايي که به يک چيز مشترک علاقه دارند، احتمالا خيلي خصوصيات مشترک ديگر هم دارند. يعني احتمال دوستي شان با هم بيشتر است. نمايشگاه کتاب، يکي از جاهايي است که مي شود دوست هاي قديمي را ديد و دوست هاي تازه را کشف کرد؛ مثلا فرض کنيد جيولي غرفه ناشري که تخصصش کتاب هاي فانتزي است ايستاده ايد و داريد کيف کتاب را مي بريد. کافي است يک نفر ديگر پيدا شود که حرف هايي درباره کتاب محبوب شما بزند. بعدش چي؟ بعدش هيچي. همان خوشي آني و لحظه اي مگر کم چيزي است؟ به قول سعدي: «حاصل عمر آن دم است، باقي ايام رفت».

5 نمايشگاه کتاب هر چقدر هم که عيب و ايراد داشته باشد، بالاخره هنوز بزرگترين جشنواره فرهنگي مملکت ماست. هنوز هيچ برنامه اي نتوانسته جاي اين نمايشگاه را بگيرد. خودتان مقايسه اش بکنيد با مثلا جشنواره فيلم فجر. آن يکي محدود است به تعدادي سينماي پراکنده در شهر که قسمت باحالش – که ديدن عوامل فيلم ها باشد – در انحصار مطبوعاتي هاست. اما توي نمايشگاه کتاب، جا براي همه هست. همه يکجا مي آينند و نويسنده ها براي همه پشت غرفه مي ايستند. حالا شما بگو ديگر هواي خنک اوين – در که نمي خورد به کله آدم و نمي شود روي چمن ها دراز کشيد و پرچم هاي روي پل روگذر اتوبان چمران را شمرد. خب، باشد، اينها نيست اما همين نمايشگاه هم نباشد، چه کنيم؟

5 دليل شايع براي نمايشگاه نرفتن

1 نمايشگاه ديگر حال نمي دهد. قبلا کتاب ارزان بودو مي شد آدم ناقصي کتابخانه اش را با چندتا رمان خوب کامل کند. حالا اما قيمت کتاب هم شده مثل 206 و نمي شود خيلي به خريدش اميدوار بود.

2 گذشت آن زماني که کل بازار کتاب ما به يکي دو راسته محدود خيابان ناصر خسرو و خيابان انقلاب خلاصه مي شد. حالا کلي کتابفروشي جديد توي شهر باز شده که برخلاف شکل سنتي فروشگاه هاي کتاب، هم نمايشگاه هستند و هم فروشگاه؛ يعني امکان ديدن و خواندن و چرخيدن بين کتاب ها را براي مشتري فراهم کرده اند. سيستم هاي کامپيوتري فروش و شبکه هاي جديد توزيع را هم به اين امکانات اضافه کنيد. الان براي پيدا کردن يک کتاب خاص، لازم نيست حتما تا نمايشگاه رفت. مي شود سفارش داد، رفت توي شهر گشت و کلي راه ديگر. به اضافه اينکه بيشتر کتاب فروشي ها در همين ايام به همان اندازه نمايشگاه تخفيف مي دهند.

3 الان چند سال است که بعضي ناشرها توي نمايشگاه شرکت نمي کنند. همه آنهايي هم که شرکت مي کنند، تمام کتابهايشان را نمي آورند. همين امسال، طبق اعلام مسوولان نمايشگاه، فقط کتاب هاي منتشره از سال 89 به اين طرف بايد توي نمايشگاه عرضه شود. خب حالا اگر کسي کتابي بخواهد که چاپ 86 باشد چي؟ يا اصلا کتابي را بخواهد که سال چاپش را نمي داند. بيايد نمايشگاه، بگردد ناشر مربوطه را پيدا کند و بعد بشنود که متاسفانه سال چاپش براي قبل از 89 است. خب برود انقلاب، راسته جلوي دانشگاه کتاب بخرد، بهتر نيست؟

4 با راه هاي جديدي که براي دسترسي به کتاب پيدا شده، امروزه روز ديگر (به قول آن تبليغ معروف) «کي ميره تو غار»؟ شبکه اينترنت، خودش کتابخانه بزرگي است که علاوه بر همه آن چيزهايي که قبلا در هيچ کتابي نمي شد سراغشان را گرفت، حتي بسياري از کتاب ها را هم مي شود در آن پيدا کرد، با قابليت سرچ اضافه. الان سايت هاي زيادي هستند که E book هاي کتاب هاي فارسي را به شکل متني يا تصويري به اشتراک گذاشته اند. مي بينيدکه ديگر تنها راه کتاب بازي، سر زدن به نمايشگاه کتاب نيست. شايد با چند دقيقه جست و جو در شبکه هم بشود کتاب مورد نظر را پيدا کرد. نه؟

5 تا همين هشت سال پيش، نمايشگاه کتاب همراه و همزمان بود با نمايشگاه مطبوعات، نمايشگاه نرم افزارهاي چند رسانه اي و نمايشگاه کتاب هاي خارجي (الان نمايشگاه کتب خارجي، به صورت دوباره برگزار مي شود؛ بخشي همراه با نمايشگاه کتاب در مصلي و بخشي جدا از آن). اين همراهي چهار نمايشگاه با هم، معني اش اين بود که هر چيز خواندني را مي شود يکجا پيدا کرد و از آن طرف هم، اگر به نمايشگاه نيايي، تمام خواندني ها را يکدفعه از دست مي دهي. ولي الان اين نمايشگاه ها از هم جدا شده اند، تازه کلي نمايشگاه کتاب ديگر هم در طول سال برگزار مي شود (نمايشگاه کتاب دانشگاهي، نمايشگاه ياد يار مهربان، نمايشگاه هاي هفته کتاب، کتاب هاي مذهبي در نمايشگاه قرآن و ...) پس به قول معروف، «تيک ايت ايزي». اين يکي نمايشگاه نشد، نمايشگاه بعدي!

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/199/نمايشگاه-کتاب-برويم-يا-نه؟
بستن   چاپ