تراژدی زوال موسیقی
سه شنبه 10 بهمن 1396 - 2:41:01 PM
باشگاه اندیشه
|
|
پرسمان نیوز - ناشری نیست که شرح من از موسیقی فارابی را چاپ کند. گفتوگوی عصر اندیشه با استاد عبدالله انوار فیلسوف، ریاضیدان، مترجم و نسخهشناس پیرامون امکان بازسازی موسیقی ایران عصر اندیشه: مباحثات مربوط به فلسفه و فلسفه موسیقی در سالهای گذشته دورهای رکورد را پشت سرگذاشته، اما چندی است که هم در عرصه دینپژوهان و فقیهان تکاپوهای تازهای دیده میشود و هم جد و جهدهای جنابعالی برای ترجمه آثار مربوط به حکمت و فلسفه موسیقی، تاملات جدیدی را برانگیخته است. با این وجود هنوز در باب حرمت و حلیت موسیقی سوالهای بدیهی و ابتدایی پرسیده میشود و به نظر میرسد اجتماع کافی در باب حدود موسیقی مشروع وجود ندارد... عبدالله انوار: حرمت موسیقی در اسلام، نص صریح قرآن نیست، بلکه از تفقه و تعمیق در شریعت حاصل شده است و از احکام فقهی محسوب میشود.«محمد غزالی» یکی از فیسوفان و عالمان بزرگ قرن پنجم به طور مبسوط به این مبحث پرداخته که براساس نظریات او موسیقی (آوازها) بر دو قسم است: گاهی صورت از دیافراگم به بالاست که این قسم انسان را به معنویات سوق میدهد و موجب اتصال به خداوند میشود. او حتی حکم به قطع کردن نماز درهنگام این موسیقی میدهد و آن را در رسیدن به خداوند ارجحتر میداند، اما چنان چه موسیقی(صوت) از دیافراگم به پایین باشد،آمیخته با غرایز جنسی میشود که متاسفانه امروز این نوع موسیقی رواج زیادی پیدا کرده و موسیقی غربی هم جزء این دسته است. البته اکنون علاوه بر رواج قسم دوم موسیقی، شاهد رفتارهای نابهنجار و غیر اخلاقی برخی خوانندگان در حین اجرا برای جلب توجه بیشتر مخاطل نیز هستم. پرواضح است که چنین موسیقی راهی به معنویات نمیبرد، بلکه انسان را به شیطان نیز وصل میکند. غزالی چه ویژگیهای دیگری برای قسم اول موسیقی که معتقد است انسان را به معنویات ترغیب میکند، برمیشمارد؟ عبدالله انوار: ویژگی خاصی برای آن ذکر نکرده است، زیرا بحث فلسفه موسیقی زمانی مطرح شد که موسیقی غالباً مطابق یا فطرت انسانی و به دور از مسائل شهوانی و غیر اخلاقی بود. از منظر فلسفی وقتی شما چیزی را ادراک میکنید، میتوانید آن را در ذهن خود تصور کنید. این تصورات به صورت مبهم است، اما وقتی زمان و مکان بر آن حاکم میشود، عینیت مییابد. موسیقی خوب میتواند این روباط زمانی و مکانی را بر هم بزند. به عبارت دیگر وقتی موسیقی نواخته میشود، چنان چه موافق فطرات انسان باشد، آن روابطی که در تمام قسمتهای معرفتشناسی است را به هم میزند و به این ترتیب مستمع در جهان مبهمی قرار میگیرد و از همه جهان مادی و تعینات آن جدا میشود. به همین دلیل صوفیان سماع را آغاز کردند؛ سماع در حقیقت راهی برای گذر از کثرت و رسیدن به وحدت واقعی بود. از اینرو عرفا معتقدند موسیقی از این جهت حرام نیست وب لکه از واجبات نیز محسوب میشود، زیرا هر انسانی باید بهوسیلهای خود را به سرچشمه هستی نزدیک کند و یکی از ابزار برای این منظور موسیقی است. با این اوصاف چه رخدادهایی سبب گشت تا مساله حرمت موسیقی در اسلام مطرح شود؟ عبدالله انوار: یکی از اصول همه ادیان، به خصوص ادیان ابراهیمی تلاش انسان برای گذر از مادیات و رسیدن به مبداء هستی و آشنایی با اوست. غزالی معتقد بود این نوع موسیقی انسان را به وحدت با خدای متعالی میرساند، پس از واجبات است. در مقابل آن، قسم دیگر موسیقی را برانگیزاننده شهوات میداند. شهوت، وحدت نمیپذیرد، بلکه سبب کثرت و صور متعدده میشود و از این طریق انسان را از وحدت کامل دور میکند. غزالی این موسیقی را مفسده انگیز میداند، زیرا انسان را به اعمال مکروه و ناصواب نزدیک کرده و دچار سستی و تنبلی میکند. البته ناگفته نماند که غزالی هیچ گاه حکم حرمت آن را نداده است. در تاریخ فسلفه جهان بحثهای مبسوطی در باب موسیقی شده است. هم در نظامات ارسطویی در این باب سخن رفته و هم در کتب اندیشمندان مسلمان چون فارابی، بوعلیسیناو... براساس این کند و کاوها آیا میتوان حکم داد که موسیقی علم است یا حکمت یا هنر یا رشتهای جامع علوم؟ عبدالله انوار: موسیقی در تقسیمبندی فلسفی ارسطو که به فلسفه نظری و عملی آنها، فلسفه وسطی میگویند، بر چهار قسم است: حساب،هندسه، موسیقی و مجستیک. علتش این است که همه اینها با کمیت سرو کار دارند. حال سوال این است چرا موسیقی در فلسفه وسطی از اهمیت خاصی برخوردار است؟ در شرح کتاب«موسیقی کبیر» فارابی به طور کامل به این مساله پرداخته شده است. علیرغم آنچه که تصور میشود، موسیقی در اسلام تکوین پیدا کرد و مورد توجه فیلسوفان اسلامی قرار گرفت. اولین فیلسوف اسلامی که به این موضوع پرداخت«یعقوب ابن اسحاق کندی» در قرن سوم بود، اما فارابی به صورت گسترده و تحصصیترموسیقی را مورد توجه قراداد و کتابهایی را در این زمینه به رشته تحریر درآورد. او موسیقی را دو قسم میداند: قسم اول تلحین یا ملودی و قسم دوم ایقاع یا ریتم؛ ایقاع اصطلاحاً به سازهای کوبهای گفته میشود. اما در اسلام موسیقی را به دو بخش عملی و علمی تقسیم کردهاند: بخش علمی به مباحث دقیق فلسفه موسیقی و بخشی عملی به سازنده آهنگ و اجرا کننده آن میپردازد: موسیقی را جزء فسفه ریاضی به حساب آوردهاند، زیرا زیر مجموعه فلسفه وسطی واقع میشود. در فلسفه وسطی از «کم» بحث میشود که از مفاهیم علم ریاضیات به شمار میرود. علت این امر آن است که موسیقی بحث از نغمه میکند. نغمه صوت و لبس یا به قول علامه قطبالدین آهنگ با درنگ را میگویند، اما گاهی نیز صوت ایجاد شده با زمان مطابقت نمیکند که این در باب آکوستیک است و با علم فیزیک ارتباط پیدا میکند. در حال حاضر هم موسیقیهای آکوستیک وجود دارد؟ عبدالله انوار: بله، در این نوع موسیقی دیگر زمان مطرح نیست و تنها صوت ایجاد میشود که با موج فرکانس آن ارتباط پیدا میکنند، اما صوت باید با زمان همراه باشد که در گذشته علما آن را نغمه و امرزوه به آن نُت میگویند. اینکه چرا موسیقی را جزء علم ریاضیات به حساب آوردهاند، بحث گستردهای دارد: برخیها معتقدند موسیقی از نغمه صحبت میکند و نغمه جزء علم موسیقی است نه ریاضیات؛ ضمن آنکه نغمه ماهیتاً کم نیست، بلکه کیف است. سرانجام ابنسینا به درستی به این مساله پاسخ داد، در حالی که بسیاری از بزرگان موسیقی مانند فارابی نتوانستهاند به این سوال پاسخ شفافی دهند. ابنسینا با وجود آنکه موسیقیدان نبود، این طور پاسخ داده است که تکرار یک نغمه تاثیری روی آن نمیگذارد، بلکه زمانی نغمه میتواند تاثیرگذار باشد که با نغمه دیگر همراه شود ونسبتی با هم پیدا کنند ونسبت، یکی از مباحث ریاضی است. اگر به نسبت میان دو نغمه عدد یک داده شود، تاثیری بر کوش نمیگذارد، بلکه از آنجایی نسبت محسوب میشود که میان صورت و مخرج اخلاف باشد. پس لازم است عدد متفاوت باشد؟ عبدالله انوار: بله، آن اعاد را هم روی عود، نوعی دستگاه موسیقی، به دستآورند. ابنسینا همچنین با وارد کردن یک سری محاسبات و ابداعی در این زمینه موسیقی را دگرگون کرد. البته لازم است ابتدا توضیحی در این مورد داده شود: اگر نسبت دو نغمه گوش شما را ناراحت کند، به آن نسبت منافر میگویند؛ به این معنا که آن موسیقی نفرت ایجاد میکند، اما وقتی دو نغمه نسبت مناسب در گوش شما ایجاد کند، نسبت متفق میگویند. قدمای قبل از ابنسینا، در دوره اسلامی،بر این باور بودند که سه نسبت وجود دارد که اگر بین نغمات مورد توجه واقع شود، گوش نواز به نظر میآید و اگر این نسبتها با هم جمع شوند،یک دستگاه ایجاد میشود. از این سه ، یکی ذوالکل است که نسبت دو یکم است. به این معنا که دو نغمه نسبت دو یکم به هم داشته باشند، این دو از متفقترین نسبتها به شمار میآیند. بعدی ذوالخمس نام دارد که نسبت دو نغمه، سه دوم است. سپس ذوالاربعه است که نسبت باید چهار سوم باشد. ابن سینا طبق این قاعده موسیقی که دو یکم را نغمه متفق میدانند، هشت چهارم را هم متفق میداند، پس اینجا نیز نغمه چهار میتواند جای هشت بنشیند و خود او نیز نام آن را متفق بدلی گذاشته است. طبق این نظر شش سوم نیز به معنای دو یکم است، پس نغمه سه میتواند جای شش بنشیند؛ در چهار سوم نیز میشود به جای چهار، هشت و به جای سه، شش گذاشت. البته ابنسینا این مباحث را به عنوان یک دستگاه جدید مطرح کرد. طبق نظر او سه دوم یک نغمه، شش دوم هم میتواند باشد و به این ترتیب وسعتی داد و اسم آن را نغمات گذاشت. البته موسیقی دانان آن زمان در ابتدا نظرات ابنسینا را قبلو نکردند، اما بعدها پذیرفتند. این ابداع او در حالی است که حتی نمیتوانست خودش یکی از این دستگاهها را بزند،اما امروزه میبینیم که موسیقیدانهای عملی ما گرفتار ردیف هستند و این مشکل از دوره صفویه بهوجود آمد و موسیقی از جنبه علمی آن خارج شد. جنابعالی شرح و ترجمه کتاب«موسیقی کبیر» فارابی را در دست نشر دارید که هنوز چاپ نشده است. این کتاب چه ویژگیهایی دارد که گمان میکنید امروزه باید بیشتر به آن توجه شود؟ عبدالله انوار: بله، این کتاب هنوز به چاپ نرسیده، چون ناشری نیست که آن را چاپ کند! خدمات فارابی در این حوزه را نیز نمیتوان منکر شد. او در کتابی جامع هر آنچه پیرامون موسیقی بود، گردآوری کرد و به صورت مدون ارائه داد. به تعبیری دیگر این کتاب کلکسیون کتابها و آثار موسیقی آن زمان است که متاسفانه چهار فصل آن به دست ما نرسیده، اما اقدام ابنسینا در موسیقی از آن حیق قابل توجه است که در یک رشته مورد بسط، نبوغ نشان داد. البته کتاب فارابی هم بسیار باارزش و مورد توجه است، اما این از عهده هر موسیقیدان دیگری نیز برمیآمد. به هر حال همه اینها از داشتههای فرهنگ غنی اسلامی است و وظیفه مسلمانان است که آن را به جهانیان بشناسانند. ابنسینا نه متعلق به زادگاه خود، بخاراست و نه متعلق به همدان که آنجا به خاک سپرده شد، بلکه متعلق به فرهنگی است که اگر وجود نداشت ابنسینا هم نبود، چرا که در دامان این فرهنگ پرورش یافته است. بیشک چنین فرهنگی شایسته احترام است. علیرغم وجود این فرهنگ غنی در حکمت و فسفه اسلامی، اما به نظر میرسد فرهنگ موسیقی در ایران یک روند تاسفبرانگیز انحطاط را پشت سرگذاشته است، تا جایی که امروزه اغلب فرهیختگان ما از سیطره موسیق بنجل و مبتذل و بازاری شکایت میکنند. ریشه این انحطاط کجاست؟ عبدالله انوار: در زمان شکوفایی اسلام در ایران، موسیقدانهای متعددی در دامان این فرهنگ پرورش یافتند که «صفیالدین ارموی» از جمله آنهاست. او چهار قرن بعد از فارابی میزیست و علاوه بر آنکه عود را مینواخت، یکی از بزرگترین خطاهای عالم اسلام هم به شما میرفت. در موسیقی «دستگاه منظمه» از ابداعات اوست، اما به دلیل انکه این دستگاه خیلی وسیع بود، جای آن یک دستگاه دیگر قرار دادند. ارموی از موسیقیدانهای درباره معتصم بود و دو کتاب«قرفیه» و «ادوار» را تالیف کرده است. این دو کتاب که تاکنون برآن شرحهای متعددی نوشته شده، در موسیقی بسیار حائز اهمیت بوده و انقلاب بزرگی را بهوجودآورد. در تاریخ آمده است که در زمان حمله هلاکو، مغولان شهر بغداد را به شدت تهدید به ناوبدی کردند، مگر آن کسانی که بتوانند برای هلاکو ـ فرمانده آنها ـ به خوبی بنوازند. صفیالدین ارموی که پیش از آن نیز در درباره خلیف متصم عباسی بود، نزد او رفت. او شروع به نواختن کرد و هلاکو که بر اثر افراط در خوردن مشروبات حال طبیعی نداشت، با این موسیقی به خواب رفت و به همین دلیل شهر بغداد در امان ماند. «عبدالقادر مراغهای» نیز از بزرگان وصاحبنظران موسیقی در قنر هشتم به شمار میرود. با تلاشهای او موسیقی به اوج خود رسید؛ اما با آغاز حکوت صفویه در ایران، موسیقی سیر نزولی خود را آغاز کرد. صفویان، به ظاهر اسلام بیش از باطن آن توجه داشتند، به همین سبب مساله حرمت موسیقی در این دوره مطرح شد. در میان فرقههای اسلامی نیز اخباریها بیش از دیگر فرق، موسیقی را مورد حمله قرار داند. البته «شیخ مرتضی انصاری» در برابر این جریان اخباری ایستاد... عبدالله انوار: از نظر من شیخ مرتضی انصاری یکی از نوابغ بشری است که کمتر از ابنسین نیست. او منازعات علمی بسیاری با اخباریها داشت. هگل میگوید هر چیزی که در اجتماع آمد، ضدش نیز ایجاد میشود. قبل از صفویه موسیقی در دربارها رایج بود، اما پس از به حکومت رسیدن صفویه در ایران، به دلیل تعصبات ظاهری آنان جریان مخالف نیز شکل گرفت و از آن دوره به بعد موسیقی علمی از بین رفت. در صورتی که نظر مراجع امروز در این زمینه کاملاً متفاوت است. حتی امام خمینی نیز در این خصوص معتقدند که اگر موسیقی به مطربی نکشد، جایز است. اگر موسیقی وسیله شهوترانی شود، حتماً اشکال دارد و شکی در آن نیست. موسیقیای که ما از آن صحبت میکنیم، باعث تفکر و اندیشه میشود. آثاری که پیرامون علم جامع موسیقی بوعلی و شرح اثر فارابی در دست شرح و نشر است، تا چه اندازه میتواند بربازسازی فلسفه موسیق موثر باشد؟ آیا امکان یک احیاءگری دینی مبتنی بر فلسفه اسلامی در این حوزه وجود دارد؟ عبدالله انوار: فارابی معتقد است که موسیقی جهان شمول نیست و حامی نوعی بومیگرایی است، زیرا از درون فرهنگ و اعتقادات ملتها متولد میشود. بنابراین، نمیتوانیم صحبت از موسیقی اصیل جهانی به میان آوریم. از این رو میبینیم وقتی دستگاههای موسیقی دانان بزرگی چون بتهوون به کشورهای دیگر میرود، دستخوش تعبیر و تحول شده و به همان صورت اول باقی نمیماند، زیرا هر ملتی بنابر فرهنگ، اعتقادات، پیشینه تاریخی و ... موسیقی خاصی را میپسندد. نکته مهم دیگر اینکه در قدیم اشعار را تقطیع عروضی و روی دستگاه موسیقی هماهنگسازی میکردند. مثلاً در وزن «فعلاتن فعلن» بین ف و فتحه باید یک زمان بخورد تا موسیقی را در بیاوریم که به این کار نقره میگویند. بین ع و لام باید چند نقره بخورد تا با آهنگ هماهنگ شود. رساله«زینالحان فی علم التالیف و الاوزان» نوشته عبدالحمید لازقی به پیوند شعر و موسیقی پرداخته است. آیا از مجموع این نظریهها میتوان یک فلسفه اصلاح شده موسیقی استخراج کرد؟ عبدالله انوار: امیدوارم این کتابها و همچنین شرحی که بر جامعالالحان مراغهای نوشتهام، بتواند راهگشا باشد. در این کتاب اشکالاتی در ایقاع و تلحین که به آن ملودی نیز گفته میشود، وجود داشت که به کمک یکی از صاحب نظران دیگر، مشکلات آن را مورد بررسی قرار داده و برای تمامی انها راهحل ارائه دادهایم. شرح مقولات عشر و منطق برهان کتاب شفا هم چاپ نشده است؟ عبدالله انوار: خیر، هیچ کدام چاپ نشده است. برخی از صاحبنظران عرصه موسیقی بر این باور هستند که دارالفنون نقش به سزایی در انحراف موسیقی اصیل داشت، چون راه را برای ورود موسیقی غربی هموار کرده است. آیا این مقطع را میتوان فصل جدایی موسیقی ایرانی از بنیانهای حکمی آن فرض کرد؟ عبدالله انوار: دارالفنون هر چند باعث ورود موسیقی غربی شد،اما در این دوره کسانی چون آقا حسینقلی و میرزا عبدالله در زمینه موسقی اصیل ایرانی فعالیت داشتند و از بزرگان موسیقی زما خود محسوب میشدند و همواره موسیقدانان ما همان دستگاه میرزا عبدالله را مینوازند و هیچ کدام اهل مطالعه تاریخ موسیقی را استفاده از علم ریاضیات در این زمینه نیستند. موسیقی جدید ایرانی ردیف است و اصلاً علم و فلسفه در آن کاربردی ندارد. از دستگاه اصفهان نیز مورد توجه است، اما ظاهر فقط نام آن اصفهان است و مشخص نیست که ماهیت آن نیز همان دستگاه باشد یا خیر؟ به نظر میرسد که برای شروع یک احیاءگری، باید به دنبال تغییر شیوههای آموزشی رفت و با اتکاء به منابع دینی، موسیقی علمی را به دانشگاهها و مراکز هنری بازگرداند... عبدالله انوار: دقیقاً! علت اینکه در تمام این سالها به شرح و ترجمه کتابهای مرجع پرداختهام، همین مساله بوده است. کتاب جهانگشای نادری نیز از جمله کتابهای بسیار حائز اهمیت در این زمینه است. در این کتاب تمام اندازهگیریها به صورت دقیق آمده است. ترجمه این کتاب بسیار مشکل بود، چون غلطهای بسیاری داشت. بنابراین، ابتدا متن عربی را تصحیح و سپس ترجمه کردهام، اما به دلیل محدودیت منابع مالی هیچ کدام از آثارم در این سالها به چاپ نرسیده است. بهوجود آمدن فضای آزاداندیشی در جامعه تا حدی میتواند این روند را متوقف سازد. اساساً فضای باز در بحث و گفتوگو پیشرفت علوم را به دنبال خواهد داشت. جای بسی تعجب است که امروز شاهد هستیم از درون فرهنگ اسلامی با غنای 1400 ساله که بزرگترین اندیشمندان و درخشانترین اذهان را در خود پرورش داده، داعش متولد میشود. این امر نتیجه عدم گشترش مبانی علمی و فکری اسلامی است. متاسفانه متفکرین و اندیشمندان معاصر ما در انتقال مفاهیم اصلیل و اسلام ناب به جامعه خوب عمل نکردهاند. تمدن اسلامی، همان فرهنگ اسلامی است، اما گاهی افراد به این مساله توجه نداند. زمانی میتوان فرهنگ اسلامی را احیاء کرد که نظریات بزرگان این فرهنگ مثل ابنسینا و ... در فلسفه و دیگر علوم،مورد بازبینی قرار بگیرد. متاسفانه برخی از اندیشمندان معاصر ما، بیش از آنکه به آثار بزرگان فرهنگ اسلامی رجوع کنند، آرای فلاسفه غربی را مورد توجه قرا رمیدهند. به نظر میرسد ایرانیان دچار آلزایمر تاریخی شدهاند و اندیشندان ما نه تنها به اکثر سوالات احتمالی عصر کنونی ما پاسخهای مطلوبی ندادهاند، بلکه امروز آنچه خود دارند از بیگانه تمنا میکنند... عبدالله انوار: بله؛ این وضعیت متاسفانه وجود دارد. امروزه در دانشگاهها به جای حاکمیت علم، شاهد حاکمیت مدرک هسیتم و دانشجویان به جای کسب علم، دغدغه مدرک بالاتر دارند. ادامه این روند اصلاً خوب نیست و باید هر چه زودتر از سوی متولیان امر اصلاح شود.
http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/1674/تراژدی-زوال-موسیقی
|