ایران پرسمان
افزایش احساسات بدون پشتوانه معرفتی، آسیب رسان است
یکشنبه 18 آذر 1397 - 10:43:51 AM
ایبنا
ایران پرسمان-یکی از مهمترین رویکردهای گفتمانی در مطالعات دینی در جامعه ما، مطالعات آسیب شناختی است. آنچه که در این مطالعات بالاخص بعد از دهه 1370 و اوایل دهه 1380 اهمیت داشت، ظهور اشکال جدید سبک‌های دینداری بالاخص در نسل جوان و محیط‌های شهری بود. این موضوع چالشی برای گروه‌ها و نهادهای مرجع دینی بود. نوعی خروج از وضعیت بهنجار آیین‌های دینی در دل سنت‌های دینی پدیدار شده بود و همین موضوع به دغدغه‌ای برای دینداران و مهمتر از همه برای مراکز و نهادهای رسمی دینی بدل شد. این موضوع نوعی شناخت و ارزیابی از وضعیت دینداری و آیین‌های دینی را ایجاب می‌کرد.

در تجربه جهانی اولین مطالعات سنجش دینداری توسط نهاد کلیسا شروع شد. انگیزه اصلی نیز از دل دغدغه‌های دینی و علقه‌های مذهبی محققان یا مدیران این طرح های پژوهشی برخاسته بود. مساله اصلی حسی بود از تغییری که به نظر می‌رسید مطلوب نباشد. در پس این رویکرد موضعی ناگفته و غیر مصرح هم وجود داشت: موضعی که می‌توانست مصداق و معیار آسیب را تعریف کند و شناخت واقعیت را از همان آغاز در چهارچوب‌های ارزشیابی از همان موضع ناگفته انجام بدهد. به همین دلیل دردل سنت‌های پژوهشی‌ای که از دل نهادهای دینی یا متولیان و متخصصان دینداری سربرآورده، پروبلماتیک آسیب شناسی به عنوان دال برتر و نقطه کانونی این مطالعات دیده می‌شود.

در این سنت بود که در جامعه ایرانی آسیب شناسی دینداری هم از موضع نهاد روحانیت و هم از موضع روشنفکران دینی رواج یافت، یکی از تحریف دین و بدعت ها سخن  می‌گفت و یکی از لزوم اصلاح و روشنگری دینی. یکی از بازگشت به فرم‌های اصیل دینی حرف می‌زد و دیگری از معاصر کردن دین صحبت می‌کرد. مساله اصلی هردوی اینها یکی بود: اصلاح وضع نامطلوب و نوظهور موجود بر حسب معیارهایی از پیش تعیین شده.

در این سنت از مطالعات اجتماعی و فرهنگی دین، در جامعه ایرانی مطالعات خوبی نیز انجام شده است. یکی از این مطالعات، کتاب محقق ارجمند، علیرضا قبادی است که با محوریت مساله عاطفه گرایی و عقل گرایی در مراسم مذهبی انجام شده است. البته کتاب در اصل در باب مراسم عزاداری یا مراسم مربوط به آیین‌های عزاداری امام حسین نوشته شده است، اما در عنوان این موضوع دیده نمی‌شود. قبادی که خودش تحصیل کرده حوزه علمیه و در عین حال تحصیل کرده جامعه شناسی است، دغدغه پژوهش را با دغدغه تبلیغ ترکیب کرده است،  البته ترکیبی که در حد خودش سبب مداخله یا دستکاری در شناخت واقعیت نشده است. به همین دلیل عقبه طلبگی مولف در تحلیل‌های و ارزیابی‌های نهایی خودش را نشان می‌دهد که آن هم امری طبیعی است و هر ارزیابی نهایی مبتنی بر نظام ارزشی رخ می‌دهد.

کتاب مفروضش اینست که «رواج و افزایش احساس و عاطفه بدون معرفت و آگاهی، مانعی در برابر رشد، شکوفایی و کارآمدی محافل و مراسم دینی است. بنابراین افزایش احساسات بدون پشتوانه معرفتی، آسیب رسان است. مشاهدات اولیه و بررسی‌های ابتدایی پژوهشگران نشان از رواج نوعی روابط عاطفی و هیجانی و خالی از عناصر بینشی و معرفتی در شیوه برگزاری مراسم دینی در هیات ها و محافل مذهبی در کشور ماست که آسیب هایی داشته است.» بر این اساس مولف محترم مساله محوری خودش را اینگونه تعریف کرده است: «آنچه که در این پژوهش بررسی می شود وضعیت آسیب رواج مداحی محوری یعنی غلبه احساس بر عقل است که در دهه های اخیز رواج بیشتری یافته است و به مساله اجتماعی در حوزه فرهنگ دینی تبدیل شده است. ... شناخت آسیب‌ها، پیامدهای آن و ارائه راهکاری موثر جهت کاهش آن از اهداف اصلی این پژوهش است.» (ص 23)

کتاب حاضر در پنج فصل تالیف شده است. با توجه به آنکه کتاب در اصل پایان نامه بوده، لذا تاحدی فرمت پایان نامه را در صورت بندی و دسته بندی مطالب دارد. در فصل اول بیان مساله و ضرورت و اهمیت و اهداف تحقیق و ... آمده است. فصل دوم پیشینه تحقیق و چهارچوب نظری و فصل سوم روش شناسی و فصل چهارم داده‌ها و یافته‌های تحقیق و فصل پنجم نتیجه گیری و پیشنهادات.
کتاب در سنت جامعه‌شناسی آسیب شناختی، تالیف مهمی است. اما نکته اصلی آنست که بهتر بود محقق مستندات خودش را از مفروضاتش، یعنی رواج عاطفه گرایی و مناسک گرایی نشان میداد.  از سوی دیگر معیارهایی که بر طبق آن مقوله آسیب تعریف می‌شود تعریف و معین نشده است. در اینجا دانش و تخصص آیینی و دینی مولف بطور ناخودآگاه عمل کرده است. به همین دلیل فقط به این گزاره کلیدی بسنده شده است که رواج عاطفه گرایی یک آسیب است چون مانع افزایش معرفت دینی افراد میشود.

در مجموع کتاب داده‌های بسیار خوبی دارد. با توجه به آنکه مولف علی رغم سنت فکری خودش از معیارها و مبناهایی دفاع می‌کند، اما در جمع‌آوری و تحلیل اولیه و توصیف داده ها مدخلیت به این معیارها نداده است. به همین دلیل کتاب فارغ از اینکه با نوع ارزیابی‌ها و آسیب شناسی‌های آن موافق باشیم یا نه، اطلاعات دقیقی از وضعیت مراسم عزاداری محرم و هیات‌ها و مداحی‌ها و نسبت مداحی و منبر در فضاهای هیات‌ها دارد.

کتاب به خوبی این تحول که هیات‌ها نوعی تغییر مکانی (از مسجد به سمت مکان های بیرونی و حتی منازل) و همچنین تغییر مرجیعت متخصصان آیینی (مداح محوری و فرعی شدن سخنران در برخی مجالس) را نشان می‌دهد. حتی تغییری در ضرباهنگ اجتماعی و فضایی آیین‌ها را نشان داده است که چگونه زمان آنها با منطق معیشت کارمندی و بازاری امروزی‌ها متناسب شده است و عموما بعد نماز مغرب و عشا هستند. کتاب به خوبی نشان می‌دهد که در این مراسم مذهبی، مهمترین الگوهای مذهبی، اما حسین، حضرت زهرا و حضرت علی هستند. نوعی تقلیل یافتگی آگاهی دینی در دوره متاخر را شاهدیم که شخصیت‌های مقدس، معمولاً به افراد خاص و محدودی تقلیل یافته‌اند. در بخش نتیجه گیری مولف تلاش دارد این وجوه آسیب شناختی را نشان دهد که البته این پارادایم آسیب شناختی در دل خودش همراه و همبسته است به پارادایم مهندسی و سیاستگذاری مداخله جویانه در سنت های عزاداری و به تعبیر محقق همراه است با احیای سنت‌ها و بازسازی و حفظ آنها.

در مجموع کتاب توانسته به خوبی مساله مراسم مذهبی عزاداری را در دل پارادایم آسیب شناختی به بحث بگذارد. این کتاب را می‌توان در سنتی از مطالعات جامعه شناختی و انسان‌شناختی تشیع دانست که در دو دهه اخیر در فضای دانشگاهی ایران و توسط محققان جوانی بسط یافته که در بطن خودشان همه آنها نوعی انتخاب ارزشی در دل دینداری‌های سنتی و نوین وجود دارد. این کتاب‌ها و رساله‌هایی که در فضاهای دانشگاهی نوشته شده‌اند، بخشی از تلاش دانشگاهیان ایران و اصحاب جوان علوم اجتماعی برای رسیدن به موقعیت خودآگاهی در باب وضعیت و سبک‌های دینداری است. هرچند موضوع و موضعی که مولف این کتاب داشت را بیشتر و بهتر می‌توان در پارادایم تغییرات و تنوعات دینداری به بحث گذاشت که البته این خودش ،ماجرای دیگری است.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/16223/افزایش-احساسات-بدون-پشتوانه-معرفتی،-آسیب-رسان-است
بستن   چاپ