ایران پرسمان
آثار شوم دشنام گويي در خانواده
دوشنبه 9 ارديبهشت 1392 - 3:40:04 PM

يکي از شاگردان رجبعلي خياط مي گويد: روزي با جناب شيخ و چند نفر درکوچه امامزاده يحيي در حال عبور بوديم که يک دوچرخه سوار بايک عابر پياده برخورد کرد. عابر به دوچرخه سوار اهانت کرد و گفت: خر. جناب شيخ گفت: بلافاصله باطن خود او خر شد.

يکي از نابهنجاري هاي اجتماعي که در جامعه بسيار رواج يافته و به صورت پديده اي در همه جا حتي در ميان کودکان و نوجوانان و حتي بزرگ خانواده بروز پيدا کرده است، مسأله دشنام و ناسزا با الفاظ رکيک و زشت است که باعث دشمني و متلاشي شدن بنيان خانواده مي شود. در اين نوشتار آثار سوء دشنام گويي در خانواده ازديدگاه قرآن و روايات تحليل و تبيين شده است.


ناسزاگويي در قرآن

«وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِيناً»(اسرا، 53)

به بندگانم بگو سخني بگويند که بهترين باشد چرا که شيطان (بوسيله سخنان ناموزون) ميان آنها فتنه و فساد مي کند، هميشه شيطان براي انسان دشمني آشکار است.

سخن گفتن و ادب در کلام را رعايت کردن و از وسوسه هاي شيطان احتراز جستن است، و اينکه بدانند که امور همه به مشيت خدا است، نه به دست رسول خدا (ص)، تا او قلم تکليف را از گروندگان خود برداشته و ايشان را اهليت سعادت بدهد به طوري که هر چه خواستند بگويند، و ديگران را از هر چيزي محروم کنند، و در باره ديگران هر چه دلشان خواست بگويند، در درگاه خدا حسن سريره و خوش رفتاري و کمال ادب ملاک برتري انسانها است، حتي اگر در ميان انبياء هم خداوند بعضي را بر بعضي برتري داده باز بيهوده نبوده، بلکه به خاطر همين حسن رفتار و سيرت و ادب بيشتر بوده است.

قبل از هجرت رسول خدا بعضي از مسلمانها با مشرکين مواجه مي شدند و در گفتگوي با آنان سخنان درشت گفته و چه بسا مي گفته اند شما اهل آتش و ما مؤمنين به برکت رسول خدا(ص) اهل بهشتيم، و همين باعث مي شده که مشرکين عليه مسلمانان، تهييج شده عداوتها و فاصله ها بيشتر شود، و در روشن کردن آتش فتنه و آزار مؤمنين و رسول خدا(ص) و عناد با حق بهانه هاي تازه اي به دستشان بيايد.

لذا خداي تعالي به رسول گرامي خود دستور مي فرمايد که ايشان مردم را امر به خوش زباني کنند و اتفاقا مقام مناسب چنين سفارشي هم بود، چون در همين آيات قبل بود که ديديم مشرکين نسبت به آن جناب بي ادبي نموده و او را مردي جادو شده خواندند، و نيز نسبت به قرآن و معارفي که در باره مبدأ و معاد در آن است استهزاء کردند.

خداوند درجاي ديگر قرآن مي فرمايد: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَيَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلي رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا يَعْمَلُونَ» (انعام، 108)

و به (معبود) کساني که غير خدا را مي خوانند ناسزا نگوييد که آنان نيز از روي جهل و دشمني به خداوند ناسزا مي گويند. ما اين گونه عمل هر امّتي را برايشان جلوه داديم. سپس بازگشت آنان به سوي پروردگارشان است، پس خداوند آنان را به آنچه مي کردند خبر مي دهد.

امام علي(ع) به جمعي از يارانش که پيروان معاويه را در ايام جنگ صفين دشنام مي دادند مي فرمايد: من خوش ندارم که شما فحاش باشيد، اگر شما به جاي دشنام، اعمال آنها را برشمريد و حالات آنها را متذکر شويد (و روي اعمالشان تجزيه و تحليل نمائيد) به حق و راستي نزديکتر است و براي اتمام حجت بهتر.(تفسير نمونه،ج5،ص396)

حساب لعن و نفرين و برائت، از حساب دشنام و ناسزا جداست. لعن و برائت که در آيات ديگر قرآن از سوي خداوند اعلام شده، در واقع بيانگر اظهار موضعِ ما در برابر ستمگران و مشرکان است که بيزاري خود را از راه آنان اعلام مي کنيم. بايد احساسات خود را نسبت به مخالفان کنترل کنيم و از هر گونه بد دهني و ناسزا بپرهيزيم. به بازتاب برخوردهاي خود توجّه کنيم. «لا تَسُبُّوا»... «فَيَسُبُّوا اللَّهَ» با فحش و ناسزا، نمي توان مردم را از مسير غلط باز داشت. ناسزاگويي، عامل بروز دشمني و کينه و ناسزا شنيدن است. دشنام، يا نشانه نداشتن منطق است، يا نداشتن ادب و يا صبر. (مسلمان با پرهيز از ناسزا، بايد نشان دهد که صبر و منطق و ادب دارد.) استفاده از حربه ي دشنام و ناسزا، در نهي از منکر و تبليغات و مناظرات ممنوع است. کاري که سبب کشيده شدن ديگران به گناه و حرام مي شود، حرام است. (تفسير نور، ج 3، ص329).

ريشه دشنام و ناسزا

چنان که گفته شد ريشه ناسزاگويي را مي بايست در عواطف و احساسات جست از اين رو مي توان اصلي ترين عامل را در دشنام گويي، خشم و غضب دانست؛ زيرا وقتي انسان از فردي ناراحت و خشمگين مي شود و قصد آزار او را داشته باشد به او ناسزا و دشنام مي دهد. دومين عامل و خاستگاه ناسزاگويي و دشنام و بددهاني، مسأله عادت است. هنگامي که انسان با فساق و فجار، اراذل و اوباش، افراد پست و فرومايه، مجالست و هم نشيني کند و با آنها رفيق و مأنوس گردد به تدريج روحيات، خلقيات و عبارات آن ها در او اثر مي گذارد و از آن جا که سخنان عادي آن ها توأم با هرزه گويي و فحاشي به يکديگر است به او هم سرايت مي کند و ابتدا گهگاهي آن الفاظ رکيک را بر زبان جاري مي سازد و به زشتي آن کلمات توجه دارد ولي بعد از مدتي قبح آن الفاظ از نظرش زائل شده و فحش دادن و فحش شنيدن برايش بصورت امري عادي در مي آيد و بجايي مي رسد که در شرايط معمولي بطور ناخودآگاه اين الفاظ زشت بر زبانش جاري مي شود و کمتر سخني مي گويد که چاشني آن فحش و ناسزا نباشد.

درمان دشنام گويي

چه خوب است افراد خانواده، از مرد خانواده فرمان برند و با دل و جان از او متابعت کنند، نه از روي اکراه و اجبار. چه اساس نسل و مسؤوليت انسان بر اختيار استوار است و اگر زن وظيفه شناس نباشد، و تنها بر اثر اجبار شوهر به کارهاي منزل رسيدگي کند نمي توان به گرمي روابط خانواده اميدوار بود.

انجام مسئوليت زن در خانه و مرد درخارج از منزل ـ و نيز فرماندهي و فرمانبري در سپاه ـ بايد بر اساس دل باشد، يعني زن با اشتياق و ميل قلبي کارهاي خانه را انجام دهد، وهمسر را فرمان برد. وضع فرمانده و فرمانبردار، زن و شوهر، پدر و پسر، رئيس و مرئوس بايد به گونه اي محبت آميز باشد که هر کدام با اشتياق و اختيار انجام وظيفه کنند. تنها در اين صورت است که در محيط کار، محيط خانه و در سراسر مملکت موفقيت و پيروزي، صفا و صميميت حاکم مي شود. اگر چه مرد فرمانده و رئيس خانه است، ولي بايد بداند که هنگامي در فرماندهي و رياستش موفق خواهد شد که بر قلوب افراد خانواده اش حکومت کند، يعني دل آنها را به تسخير خود درآورد.

در روايات و اصول اسلامي راهکارهايي براي درمان اين بيماري بيان شده است که عبارتند از:

1) انسان از مقدمات پيدايش غضب اجتناب کند تا نسبت به مؤمنان به خشم نيايد.

2) غضب خود را فرو نشاند و بر اعصاب خود مسلط شود. حتي با نوشيدن جرعه اي آب.

3) از معاشرت با اهل فسق و فساد پرهيز نمايد تا بتواند زبان خود را از فحش باز دارد.

4) زني مي گفت: هنگامي که با همسرش اختلافي پيدا مي کرد که احياناً به سردي موقت کانون گرم خانواده مي انجاميد، کودکان خود را به خانه مادرش مي برد تا شاهد اختلاف و سردي روابط پدر و مادر خود نباشند و از آن اثر سوء نپذيرند. اين کار، انصافاً عمل خوبي است. چون حتي يک ساعت سردي محيط خانواده در تکوين شخصيت فرزندان اثر نامطلوب دارد.

پيامد ناسزاگويي در خانواده

1. عذاب قبر: گاهي بايد توجه داشت که اگر زن مقصر باشد، تقصير او مجوزي براي ناسزاگويي شما نيست. اگر حقي از شما ضايع شده باشد حق نداريد به همسرتان يا هر کس ديگري فحش دهيد، که در آن صورت شما هم دچار عذاب قبر خواهيد شد و روز قيامت با صورت نامناسب فحشهايي که داده ايد محشور مي شويد.

در خبر است که حضرت عيسي (عليه السلام) جوانِ مرده اي را به اذن پروردگار پس از چند لحظه اي که از دفنش مي گذشت زنده کرد هنگامي که آن جوانِ مرده زنده شد کاملاً پير و افسرده مي نمود و سياه و پژمرده و غم آلود بود. در آن حال از او سؤال کردند: چند وقت است که مرده اي؟ گفت: بيش از ده هزار سال (در حالي که چند دقيقه اي بيش از مرگش نگذشته بود).

از او پرسيدند: از عالم برزخ چه خبر داري؟ گفت: تا روي قبر را پوشاندند، مأمورين الهي براي سؤال و جواب آمدند و وقتي از پاسخ فروماندم تازيانه اي به من زدند که قبرم را از آتش پر کرد، و چندين هزار سال است که در آتش اين تازيانه مي گدازم.

2. تأثيرپذيري فرزندان از رفتار و کردار و گفتار والدين بر اين اساس نبايد پدر و مادر بدزباني کنند. تمام حوادثي که در برابر روي فرزندان در محيط خانه اتفاق مي افتد، در مغز آنها ضبط و در رفتارشان منعکس مي شود.

3. فحش دادن و هرزه گويي باعث مي شود که خوبان و نيکان از فحش دهنده تنفر پيدا کنند و در نتيجه از او دوري گزينند و در عوض بدان و پستان دور او را بگيرند و غرق در فساد و تباهي شوند. امير مومنان در اين رابطه مي فرمايد: ازهر کلام زشت و سخن ناروا پرهيز کن زيرا با گفتن آن افراد پست به تو روي مي آورند و کريمان از تو مي گريزند. (غررالحکم، ص5، ح91)

4. دشنام دادن باعث کينه توزي و دشمني مي شود. شخصي از قبيله بني تميم به خدمت پيامبر رسيد و عرض کرد مرا موعظه کنيد. در بين مواعظ حضرت اين جمله بود: به مردم فحش مده که باعث دشمني آن ها مي شود. (وسائل، ج8 ص610)

5. يکي از بدترين موارد دشنام بعد از اولياء الهي، دشنام به پدر و مادر است که به دو صورت مي باشد:

الف) فرزند مستقيماً به پدر و مادرش دشنام دهد و به آنان ناسزا گويد که در قرآن از آن نهي شده است. (اسراء 23.)

ب) فرزند به پدر و مادر ديگري فحش دهد او هم متقابلا به پدر و مادر او فحاشي کند.

گاهي مرد به والدين همسرش ناسزا ميگويد تا قدرت خود را با بد دهاني و فحش او را تحقير نمايد تا ديگر زن جرأت نداشته باشد و زن نيز براي اينکه نشان دهد مقابل او کم نياورده متقابلا به والدين او ناسزاگويي را آغاز مي نمايد غافل از اين که با اين عمل هردو از رحمت الهي دور مي شوند.

پيامبر(ص) فرمود:«کسي که به پدر و مادرش دشنام بدهد ملعون و دور از رحمت الهي است از حضرت سؤال شد، چگونه انسان به پدر و مادرش دشنام مي دهد؟ فرمود: شخص به پدر ديگري فحش مي دهد او هم پدر او را دشنام مي گويد(محجه البيضاء، ج5، ص218) و در جاي ديگر از حضرت سؤال مي شود آيا کسي پدر و مادر خود را دشنام مي دهد؟ فرمود: «آري انسان پدر و مادر ديگران را دشنام مي دهد و ديگري هم در مقام پاسخگويي به پدر و مادر او دشنام مي دهد.» (همان ج3، ص377)

6. دوزخ: فحش دادن فرد را به دوزخ مي کشاند امام صادق(ع) فرمود: «فحش دادن ظلم است و ظـــالم در آتش دوزخ قــــــراردارد.»( کافي، ج2، ص325)

7. حرام شدن بهشت: پيامبر(ص) فرمود: «خداوند بهشت را حرام کرده بر هر دشنام دهنده بي آبروي بي حيايي که از آنچه مي گويد و از آنچه به او گفته مي شود باکي ندارد و متأثر و ناراحت نمي شود.»(کافي، ج2، ص323)

بنابراين والدين با آگاهي از پيامدهاي ناسزاگويي و آشنا نمودن فرزندان خويش از آن به طور غير مستقيم سبب دوري آنها از اين عمل ناپسند گشته و فرزندان نيز با الگوبرداري از رفتار والدين خويش در عمل از اثرات شوم بد دهاني رهايي يافته و بنيان محبت و عاطفي آنها استوار گشته و نه تنها در جامعه خود، فردي متعادل در نزد اذهان شناخته شده بلکه موجبات ترقي و سعادت در دنيا وآخرت خود و افراد جامعه را فراهم خواهند نمود.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/141/آثار-شوم-دشنام-گويي-در-خانواده
بستن   چاپ