ایران پرسمان
دلايل اصلي ناکامي در يادگيري زبان
دوشنبه 9 ارديبهشت 1392 - 3:38:00 PM
بشر در هيچ دوره اي اين چنين با حجم انبوهي از داده ها و اطلاعات مواجه نبوده است. سرگرداني انسان امروز، انتخابي مناسب از بين هزاران امکاني است که عمر کوتاهش را بر نمي تابد و اين سرگرداني، در انتخاب روشي مناسب براي يادگيري يک زبان بين المللي با گستره توليد جهاني، صد چندان شده است. کتابها، فيلمهاي صوتي تصويري، کلاسهاي آموزشي رسمي و غير رسمي، نرم افزارها و پهنه گسترده اينترنت در کارند تا امر فراگيري يک زبان خارجي تحقق يابد. آيا اشکال در بهره هوشي ما دانش آموزان و دانشجويان ايراني است که با گذراندن بيش از ده سال از دوران راهنمائي تا دانشگاه هنوز نتوانسته ايم در حد قابل قبولي زبان بياموزيم؟ چرا ما دانش آموزان و دانشجويان ايراني با گذراندن بيش از ده سال، از دوران دبيرستان تا دانشگاه، هنوز نتوانسته ايم در حد قابل قبولي زبان بياموزيم. بدون شک اشکال در بهره هوشي و توانائي هاي ما نيست بلکه مشکل در روشها و تکنولوژي هايي است که ما با استفاده از آنها زمان بزرگي از زندگي خويش را از دست داده ايم. عمده ترين دلايل نا کامي در فراگيري زبان در کشور ما بقرار زير است:

ترس

ما هميشه زبان را درس مشکلي تصور مي کرديم که بايد آنرا امتحان دهيم و بدين دليل هرگز فرصت استفاه از آنرا بصورتي نيافتيم که از آن لذت ببريم.

تکيه بر محيط مبتني بر متن

دنياي واقعي زبان، يک دنياي صوتي است. در حالي که سيستم آموزشي ما، دنيايي مبتني بر متن بوده است و اين باعث مي شد که مشکل تلفظ نيز بر مشکلات بيشمار ما افزوده شود. بدليل عدم زيستن در يک محيط واقعي صوتي با آن احساس بيگانگي مي کنيم. نتيجه اين سيستم آموزشي در آرماني ترين شرايط تربيت مترجم بود، نه کسي که با زبان بتواند ارتباط برقرار کند.

تکيه بر گرامر

کاش ما زبان را با روش کودکان ياد مي گرفتيم که کمترين اهميتي براي دستورات پيچيده زبان نمي دهند. راستي ما، خود چقدر با گرامر زبان مادري خود آشنا هستيم؟ دستوات گرامري در تمامي زبانها يک موضوع کاملاً تخصصي و انتزاعي از زبان است و اگر نه اينست، پس اينهمه رشته هاي دانشگاهي سطح بالا در رابطه با دستور زبان چه معني مي دهند؟ حرف زدن با رعايت دستورات گرامري زباني پر از استثناء، مانند انگليسي، تقريباً غير ممکن است.

تأکيد بر يادگيري لغات

آموزش ما، حفظ کردن فرهنگهاي لغت بود، هر معلمي براي خود ديکشنري کوچکي مي ساخت که مجبور به حفظ کردن آن بوديم. و متأسفانه هنوز هم کار به همين منوال است. در يک فرهنگ انگليسي نگاهي به لغت GET يا TAKE بيندازيد. دو صفحه معني مختلف و گاه متضاد براي يک لغت، سردرگمي آدمي را در آموزش صد چندان مي کند. فرق عمده زبان انگليسي با زبان فارسي در اين است که لغات در زبان انگليسي عمدتاً وقتي معني واقعي دارند که در کنار ساير لغات قرار مي گيرند. مثلاً لغت Take معني واضحي ندارد، در حالي که معني عبارت Take off کاملا مشخص است.

اهميت دادن به امر خواندن

در هر زباني چهار عنصر عمده خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن وجود دارد. آنچه در سيستم آموزش رسمي ما بيش از همه به آن پرداخته شده است امر خواندن مي باشد. در برخي از کلاسهاي غير رسمي نيز صحبت از هم زماني چهار عنصر رفته است. اما وقتي ما در محيط واقعي زبان قرار مي گيريم در مي يابيم که اگر هدف فراگيري زبان باشد، عنصر خواندن و نوشتن اهميت درجه چندم دارند، به اين دليل ساده که در تمامي زبانها افراد بي سواد آن جامعه نيز قادر با تکلم زبان مادري خود هستند.

http://www.PorsemanNews.ir/fa/News/139/دلايل-اصلي-ناکامي-در-يادگيري-زبان
بستن   چاپ