شاعرانه/ دو چشم سادهی من تا ستاره را چیدند
خردنامه
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - شاعرانه/ دو چشم سادهی من تا ستاره را چیدند
٠
٠
آخرین خبر / تمام قصه همین بود، وصل او با من
نبرد فاصله ها تا شبی که او را من
به بوسه های نخستین، به شرم لغزاندم
به اعتراف غزل تا هجای رؤیا من
شبی که قصه ی سرما نرفته باز آمد
شبی که مانده در آن اشتباه او یا من؟
دو چشم ساده ی من تا ستاره را چیدند
سیاه شد همه دنیا و ماند تنها من
دو دست بسته ی رویا به اوست آویزان
دو دست مانده به دامان عشق، بی دامن
ولی هنوز به شوق بهار می خوانم
از آرزوی رسیدن، از عشق من تا من
تارا کسرایی
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/53572/