بادامچیان: مرداد 75گفتم ناطق رای ندارد، الان میگویم اصلاحطلبان
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان -
بادامچیان: مرداد 75گفتم ناطق رای ندارد، الان میگویم اصلاحطلبان
k ٢.٣
٥
فرهیختگان / متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
تا اسفند 1398 هفت ماه باقی مانده اما مثل همیشه تنور انتخابات خیلی زود داغ شده است. در شرایطی که اصلاحطلبان در گیر و دار تعیین استراتژی انتخاباتی خود هستند و بین «انتخابات پرشور» و «مشارکت مشروط» در رفتوآمدند، اصولگرایان نیز در تدارک ائتلافی بزرگ هستند. آنها در انتخابات گذشته تلاش کردند که با سازوکار «جمنا» هم حضور پررنگی داشته باشند و هم وحدت را حداکثر کنند، اما درنهایت اگر چه انتخابات را به رقیب واگذاشتند، اما توانستند رای قابلتوجهی کسب کنند. با این حال، پس از پایان انتخابات ائتلاف بزرگ اصولگرایان به محاق رفت و تشکیلات جدید اصولگرایان از فعالیت باز ایستاد تا همین چند ماه پیش که حرف از یک سازوکار جدید به میان آمد. جریان اصولگرایی که تا همین چند سال پیش دل در گرو اعداد و ارقام داشت و ذیل معادلات ریاضی ائتلاف میکرد، در سالهای اخیر به نامهای جدید روی آورده و پس از جمنا، این بار اعلام کرده که ذیل شورای ائتلاف نیروهای انقلابی پا به میدان خواهند گذاشت. این شورا که غلامعلی حدادعادل را به ریاست برگزیده است، ظاهرا یک ائتلاف جامع است که بنا دارد بدون کمترین اختلاف پا به میدان رقابت بگذارد تا شاید این بار بتواند برخلاف انتخابات گذشته، در حالی که حنای «تکرار» جریان رقیب برای مردم رنگ باخته است، گوی و میدان را از او برباید. در این باره مهدی چمران، عضو شورای مرکزی «جمنا» چند روز پیش اعلام کرد که «تشکلهای انقلابی با محوریت شورایی تحتعنوان شورای ائتلاف، برای سازماندهی فعالیتها جهت حضور قدرتمند در انتخابات آتی مجلس تقسیم کاری مشخص کردهاند.» او همچنین تاکید کرد که بدون وحدت رسیدن به پیروزی امکانپذیر نخواهد بود. به هر حال باید منتظر باشیم و ببینیم که این وحدت تا چه اندازه محقق شده و چقدر کارآمد خواهد بود. اما حزب موتلفه اسلامی، بهعنوان یکی از قدیمیترین احزاب جریان اصولگرایی ایفاگر نقش مهمی در جریان این ائتلاف بزرگ است. حزبی که سابق بر این هم در ائتلافهای اصولگرایان حضور داشته و نقش موثری در پیروزیهای این جریان داشته است. همچنین، از گوشه و کنار شایعه اختلافات این حزب پنجاه و چند ساله با شورای ائتلاف به گوش میرسد، شایعهای که خیلی زود از طرف دبیرکل این حزب تکذیب شد. با این حال بادامچیان در گفتوگو با «فرهیختگان»، امکان تدوین یک لیست جدا را تایید و اعلام کرد که تصمیم نهایی در ماههای آینده اعلام خواهد شد. مشروح گفتوگوی «فرهیختگان» با اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی را در ادامه میخوانید.
در فاصله هفت ماه مانده به انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی بحث از برنامه احزاب برای شرکت در انتخابات جدی شده است. از گوشهوکنار خبر از یک ائتلاف بزرگ در جبهه اصولگرایی به گوش رسیده و به نظر میرسد اصولگرایان به یک سازوکار تازهای غیر از «جمنا» رسیدهاند که از آن بهعنوان شورای ائتلاف نام میبرند. ابتدا بفرمایید چقدر از این سازوکار جدید مطلعید و نحوه تعامل موتلفه با این شورا به چه شکل است؟ موتلفه که همواره موضعی میانه دارد، آیا ممکن است در انتخابات آتی به صورت جدا لیست بدهد؟ با توجه به اینکه شایعاتی حول این موضوع مطرح میشود.
بهطور کلی در انتخابات شرایط متفاوت از وضع عادی است. معمولا لحظههای آخر بسیار موثر است. مثلا دیدید که ریاستجمهوری آقای ناطق تا دو هفته قبل از برگزاری انتخابات صددرصد بود، ولی یکمرتبه فرد دیگری رای آورد، بنابراین در کشور ما آن حالت قطعیت وجود ندارد. البته در کشورهای دیگر هم همین است، مثلا جان اف کندی، بر مبنای شواهد قرار نبود رئیسجمهور آمریکا بشود، یکمرتبه در آن روزهای آخر در دو مناظره انتخاباتی برنده شد و بهرغم وجود شبکه مردان خاکستری پشتپرده سیاست آمریکا، کندی رئیسجمهور شد و بعد میخواست عرض اندام کند که او را کشتند.
به نظر میرسد این اتفاق در انتخابات اخیر آمریکا هم افتاد. اغلب فکر میکردند که کلینتون رئیسجمهور میشود، اما در روزهای آخر صحنه به نفع ترامپ عوض شد...
البته ترامپ را مردان پشتپرده در نظر گرفته بودند، اما درباره کندی اینطور نبود. از این جهت، حوادث انتخاباتی در کشور و در سطح جهان با حوادثی همراه است. بنابراین عالم سیاست همچون هندسه و ریاضیات نیست و صددرصد در آن معنی ندارد. چه کسی باور میکرد که شوروی یکمرتبه فرو بپاشد؟ گروه سیاستگذاری آمریکا که شورای سیاستهای 25 ساله را تشکیل میدهد در آن کتابی که من در کتابخانه دارم، نوشته است که دولت آمریکا پیشبینی کرده که در 25 سال آینده شوروی در کنار چین جزء قدرتهای بزرگ دنیاست، اما سه سال بعد از آن پیشبینی، شوروی از هم پاشید. بالاخره آنها دستگاههای بسیار گستردهای برای پیشبینی دارند اما پیشبینیشان اشتباه از آب در آمد. گاهی هم پیشگوییهای دقیقی انجام میشود، کسانی خیال میکنند اینها پیشگویی غیبی است، در حالی که چنین چیزی نیست. خود بنده در مرداد 1375 نامه نوشتم به آقایان که آقای ناطق رای نخواهد آورد.
بر حسب تجربه اینطور پیشبینی کردید؟
تحلیل صحیح. نه اینکه به من الهام شده باشد، نه. من آدم متصل به ماورائی نیستم. این یک تحلیل سیاسی بود. بر همین اساس میگویم که در این دوره، اصلاحطلبان بهطور طبیعی رای ندارند.
بر چه اساسی اینطور پیشبینی میکنید؟
علت آن روشن است. دقیق میگویم، خودشان هم دارند میگویند؛ اولا در مجلس فعلی هیچکاری نکردهاند. آن 30 نفری که اینها معرفی کردند و مردم هم به آنها رای دادند، نتوانستند کاری انجام بدهند. بعد میگویند اگر شورای نگهبان صلاحیت بعضی از ما را رد نمیکرد چه میکردیم و چه. حالا آقای عارف را هم میگویند، اصولگرا بوده است نه اصلاحطلب! او نتوانسته است فراکسیون امید را اداره کند. وقتی یک جریان سیاسی به انفعال میافتد، وقتی نمیتواند به عملکردش استناد کند و اهدافش را پیش ببرد، چه چیزهایی میگوید؟ میگویند دولت در دست اصلاحطلبان اعتدالی یا به قول اینها دست اصلاحطلبان میانهرو بوده است. حالا مگر آن دوره که در دست آن اصلاحطلبان بود، چه کار کردند؟ میبینیم که وقتی اینها چیزی ندارند که بگویند و از عملکردشان نمیتوانند دفاع کنند [این حرفها را مستمسک قرار میدهند.] نارضایتی نسبت به اینها در میان مردم موج میزند.
اصلاحطلبان شورایعالی سیاستگذاری دارند که دائما جلسات آن تشکیل میشود. اگرچه اخبار اختلافات آن هم منتشر میشود، این چارچوب تشکیلاتی را در اصولگرایان کمتر میبینیم و در مقایسه با جریان اصولگرایی به نظر میرسد که اصلاحطلبان منظمترند و وضع بهتری دارند. این را شما چطور تحلیل میکنید؟ با توجه به اینکه اصولگرایان معمولا نزدیک به انتخابات دست به کار میشوند. ما دفعه قبل از جمنا چیز خاصی ندیدیم. انتخابات که تمام شد، جمنا هم چراغش خاموش شد، تا در این 6 ماه اخیر که بحث شورای ائتلاف مطرح شد و معلوم هم نیست که جمنا کارش به کجا رسید. با توجه به اینکه حزب موتلفه بیش از نیمقرن سابقه کار تشکیلاتی دارد فکر میکنید ریشه این موضوع در کجاست؟
اولا اصلاحطلبی پایه انقلابی و مردمی ندارد. چرا؟ چون اصلاحطلبان که انقلاب نکردند. سردسته آنها آقای بازرگان بود که میگفت شاه باید بماند. این در مصاحبه او با حامد الگار و اوریانا فالاچی هست. همچنین در جزوه «ایران و اسلام» نهضت آزادی کاملا صحبتهای آقای بازرگان مطرح است. اینها که انقلابی نبودند. بعد از پیروزی انقلاب هم یک شهید ندادند. در و دیوار اینجا را ببینید، از بهشتی و مطهری گرفته تا دیگران، آخر سر هم شهید خرسند. اصلاحطلبان کجا شهید دارند؟ بعضی اوقات میروند شهید استقراضی میگیرند مثلا آقای چمران را. چمران کاملا از اینها برگشته بود. اینها یک شهید جبهه ندارند. یک شهید مدافع حرم ندارند. سران اینها امثال آقای موسویخوئینیها یا میرحسین و... آیا ترور شدند؟ این یک واقعیت است. ضمن اینکه در بین ما، ضعف تشکیلاتی نیست. قویترین تشکیلات این مملکت مگر موتلفه نیست؟
بله. ولی موتلفه همه اصولگرایی نیست.
مگر تشکیلات آنها همه اصلاحطلبی است؟ شما کار تشکیلاتی موتلفه را نگاه کنید. قدرت ما در حوزه بینالمللی را نگاه کنید. کار حزب جمهوری اسلامی را نگاه کنید. به نظر من نهتنها ما از اصلاحطلبان عقب نیستیم، بلکه خیلی جلوتر هستیم. آنها اختلافاتشان خیلی بیشتر از این طرف است. حقیقت این است که اصلاحطلبان منفعتمحور هستند، ارزشمحور نیستند، چون منفعت جریانیشان را در نظر میگیرند، بر سر منفعت با هم نزدیک میشوند. فلذا میآیند آقای عارف را مجبور به استعفا میکنند و میروند با آقای روحانی ائتلاف میکنند. منتها میروند به آقای روحانی میگویند ما از شما حمایت کردیم به شرط اینکه سهم ما را بدهی، ولی موتلفه نمیرود بگوید که آقای روحانی من از شما حمایت کردم، اینقدر سهم من است، چون منفعتی در کار نیست. اما اصولگرایان ارزشمحور هستند، لذا هنگام انتخابات طرف میگوید حق این است و دعوا میکند با جریان ما که شما چرا حق را عمل نمیکنید. همین جریان برجام، مثل این طرف، بعضی از دوستان ما که میگفتند ترکمنچای است. بعد یکی هم مثل ما میگفت اگر ترکمنچای است چرا تصویب شد؟ مگر مملکت صاحب ندارد، چرا شما اینطور میگویید. بنابراین کار ما طول میکشد، چون کسی که قرار است پا به میدان بگذارد معتقد به ارزشهاست و میگوید من وظیفه خود نمیبینم که شرکت کنم.
در مساله مجلس گاهی اوقات تا پنج نفر از ما احساس تکلیف شرعی میکنند و در صحنه میمانند. آنها نه، میگویند یکی از شما هم اگر کسی رای نیاورد، پدرش را درمیآوریم. اما ما که نمیتوانیم از این کارها بکنیم، بنابراین اینکه شما دارید میبینید یک روی سکه است. اینها معمولا مینشینند نقشه میکشند که از طریق فضای عمومی رای بیاورند. مثلا برای آقای ناطق چه ساختند؟ یک شعار ساختند و بعد هم دروغ گفتند که مرحوم گلآقا این کار را کرده است. شعار این بود: «مینویسند خاتمی میخوانند ناطق.» بعد آمدند گفتند که تقلب شده است. بعد از این آمدند و گفتند که این آقا برادر و فرزند عزیز امام است! از این فضاهای هیجانی استفاده میکنند و شعار میسازند؛ مثل «ایران برای همه ایرانیان». کسی هست که بگوید ایران برای غیرایرانیان؟! یک شعار دروغ میسازند و با استفاده از آن میآیند سرکار، وقتی میآیند سر کار، همه را میگویند شما پیام دوم خرداد را نفهمیدید؟! من در روزنامه شما نوشتم که چه کسانی را برداشتند و چه کسانی را جایگزین کردند. سند تاریخی این موضوع روزنامه شماست که من اسم 860 نفر را آوردم. بقیه آن را هم میخواستم نام ببرم که آقای عسگراولادی جلوی مرا گرفت و گفت دیگر ننویس. پس اصلاحطلبان میشوند باندی و گروهی. طول میکشید که مردم اینها را بشناسند و امروز شناختند، لذا در این دوره اصلاحطلبان زمینه رای ندارند. مگر اینکه اصولگرایان با هم اختلاف کنند. اینها بشوند 20 فهرست و آنها یک لیست داشته باشند.
پیشبینی شما این است؟
من پیشبینی نمیکنم. احتمال میدهم. در میدان سیاست، احتمالات نقش مهمی دارد.
چطور در ائتلاف بزرگ، به ریاست آقای حداد رسیدید... ؟
ما نرسیدیم.
یعنی شما قبول نداشتید؟
آقای حداد که عزیز ماست. آن گروهی که آن مجموعه [شورای ائتلاف] را شکل دادند، آقای حداد را [به ریاست انتخاب کردند]. اینکه الان داریم [با آنها] بحث میکنیم برای این است که انشاءالله بتوانیم به نتیجه برسیم و همه با هم در یک ائتلاف بزرگ باشیم. این برای ما طول میکشد. اما جریان مقابل منفعتمحور هستند و میگویند اینقدر برای من، اینقدر برای شما، یا علی مدد.
برای 1400 هم پیشبینی همین انتخابات مجلس را دارید؟ فکر میکنید آنجا هم اصلاحطلبان زمینه رای ندارند؟
نمیدانم. گاهی فضای کاذب پدید میآید. گاهی اشتباهات جریان رقیب دخیل است. اگر موتلفه تحلیلهای دقیقش را یک روزی در انتخابات باز کند مشخص میشود. منتها گاهی اوقات دوستان توجه نمیکنند، چه کار میتوانیم بکنیم؟! دوستانمان که توجه نمیکنند باید چه کار کنیم؟ بنابراین اینکه شما میفرمایید آنها قدرت تشکیلاتی دارند، نه. بلکه قدرت باندی دارند. تشکیلات گستردهای که ندارد. تعدادی با هم جمع میشوند، تشکیلاتشان را با هم جمع کنید به قول خودشان، فولکس واگنی هستند. اسمهای پرطمطراق دارند، اما جمع آنها را که نگاه میکنید 10 یا 15 نفر هستند. در توده مردم نفوذ ندارند ولی در باند هم مستحکم هستند. برای تبلیغات سعی میکنند فضاسازی کنند. از فضای موجود، سوءاستفاده میکنند. مثل همین دوران آقای رئیسی. مثلا گفتند اگر آقای رئیسی بیاید در پیادهروها دیوار میکشند و... اینها همه دروغ بود. یک رقیبهراسی در کشور پدید آوردند. بعد هم گفتند که اگر ما بیاییم چنین میکنیم و چنان؛ به وعدههای آنچنانی مردم را دلگرم میکنند. شما وعدههای آقای روحانی را نگاه کنید. آنچنان رونقی میشود، کاسبی و تولید میشود که کسی بیکار نمیماند! حالا هم که شد این. زندگی را دولت آقای روحانی برای مردم سخت کرده است، پولدارها را هم بیپول کرده است. ما قصد تضعیف نداریم، ولی آیا امروز یک جوان میتواند هر چقدر که کار کند یک خانه بخرد؟ کارمند هم باشد، چقدر به او حقوق میدهند؟ سه میلیون، چهار میلیون، پنج میلیون؛ در سال میشود 60 میلیون. یک آپارتمان یک میلیاردی را چطور میتواند بخرد؟ پس این سیاست غلط را چه کار کنیم؟ بعد که میرسد اینجا چه میگوید؟ میگوید تقصیر یک سوءاستفادهچی است. بعد میگوید خانههای خالی فراوان است. بعد میگوید مالیات میگیریم از خانههای خالی. شما مالیات بگیرید از خانههای خالی، باعث میشود که آن شخص خانهاش را بفروشد. الان کسی بخواهد برود اجاره کند، با این اجارهها کجا برود؟ خب گناه اینها به گردن کیست؟ گردن سیاستهای غلط این دوستان است. بعد هم میآیند و مدام میگویند مشکلات این مردم را میدانیم. اگر میدانید علاج کنید. اگر نمیتوانید علاج کنید، بروید کنار؛ این خیلی بهتر است. من بلد نیستم به بچهها درس بدهم، باید بمانم؟ ولی میمانم و درس میدهم، چون میخواهم حقوق آن را بگیرم. مدیون مردم نشوید. اینها مشکل است.
بنابراین شما فکر میکنید، در انتخابات پیشرو، اصولگرایان جلوتر از اصلاحطلبان هستند؟
من نمیدانم. جامعه امروز نیاز دارد به مجموعهای حزبی- تشکیلاتی که امید داشته باشد مشکلاتش را حل میکند. امید داشته باشد که پاک است و به آن اعتماد داشته باشد. مجموعهای که به تیمش و به سوابقش اعتماد داشته باشد.
این موارد در اصلاحطلبان گیر نمیآید. در بعضی از اصولگرایان ما هم گیر نمیآید، یعنی آن چیزی که ما معتقد هستیم، من معتقد هستم که اگر در این دوره حزب موتلفه اسلامی بتواند برنامهاش، تیمش، حزبش، نامزدهایش را کسی انتخاب کند برنده میشود. چرا برنده میشود؟ به خاطر اینکه روحانیت و مراجع با او هستند، پاکی و صداقتش برای همه اثبات شده است. وقتی حبیبی ما از دنیا رفت اتومبیل شخصی نداشت، در حالی که دبیرکل موتلفه بود، سه دوره استاندار بود، چهارسال شهردار تهران بود، قائممقام بنیاد مستضعفان بود، مسئول بنیاد جانبازان بود، رئیس هواپیمایی کشور بود. سیمان هگمتانه داشت ضرر میداد، ایشان رفت و آنجا را راه انداخت و همهچیز را رو به راه کرد. بعد به او احترام گذاشتند و ایشان را عضو هیاتمدیره کردند. دیدند اتومبیل ندارد، به ایشان یک ماشین پژو دادند. روزی که از دنیا رفت، همسر ایشان بردند ماشین را تحویل بدهند، گفتند ایشان جزء هیاتمدیره شما بوده است، ما که نیستیم. گفتند تا شب عید نگه دارید. تا شب عید نگه داشتند بعد بردند و پس دادند. عسگراولادی ما، دبیرکل اول ما روزی که از دنیا رفت، وصیتنامهاش مشخص است، در وصیتنامهاش نوشته است من ثلث ندارم، چون دارایی ندارم. عسگراولادی که میلیاردها در خدمتش بود نوشت یک خانه از مال دنیا دارم، نصف آن برای همسر مرحومه من است، نصف آن هم هبه اخوی من است که به من داده است. اگر هبهاش را خواست، بدهید برود. اگر نخواست بین خودتان آن را تقسیم کنید. هیچ جای دنیا انسان اینطوری پیدا میشود؟ اینجا طرف حقوق نجومی گرفته است، دختر او در مجلس میگوید حق ایشان است! آن آقا در فلان سازمان 63 میلیون تومان بازنشستگی مدیرکلی میگیرد، شما چطور دلت میآید؟ مسلمان نیست کسی که تا 40 خانه همسایهاش گرسنه بخوابد. این اصولگراست؟ این موتلفهای است یا اصلاحطلب است؟ حالا در موتلفه به محض اینکه یک مقدار طرف دستش کج شود، بیرونش میکنیم. در موتلفه که این حرفها نیست. شما در شورای مرکزی ما یک نفر اینجوری گیر میآورید؟ سازمان منافقین با این شبکهاش، بیبیسی، منوتو، گوگل و... میتوانند نسبت به ما بگویند که سوءاستفاده مالی کردهاند؟
10 سال در قوه قضائیه فرد موثر بودهام، از معاون اجرایی تا چیزهای دیگر، یک ریال حقوق نگرفتم. یک آب باریکه از زمان پدر دارم و با آن زندگی میکنم، کارمند هم نیستم. از جایی هم حقوق نمیگیرم. بازنشسته هم نمیشوم. خانهام هم جنوب شهر تهران است؛ طبقه پنجم یک آپارتمان. این من بادامچیان هستم که دبیرکل حزب موتلفه هستم با این سابقه. من فقط حقوق تدریس دانشگاهیام را گرفتهام و حقالتالیف کتبم را. این در دنیا پیدا میشود؟ به هر حال مردم باید اینها را ببینند که اعتماد کنند و الا آنطور که اصلاحطلبان یا برخی از این طرف کار میکنند که نمیشود اعتماد مردم را جلب کرد.
*محمد حسین نظری
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/41990/