سرمقاله ایران/ انحصار؛ ریشه ناکارآمدی
خبر خوب
بزرگنمايي:
ایران پرسمان -
سرمقاله ایران/ انحصار؛ ریشه ناکارآمدی
٢٦
٠
ایران / « انحصار؛ ریشه ناکارآمدی » عنوان ستون "اول دفتر" روزنامه ایران است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
روزگار عجیبی است. کسانی که همواره متهم به ضدیت با آزادی بودهاند، امروز ردای آزادیخواهی بر تن کردهاند و چنان مظلومنمایی میکنند که گویی هیچ رسانهای ندارند و هیچ تهمت آشکار و پنهانی را علیه دیگران تولید و منتشر نمیکنند و این دیگران هستند که مانع از حرف زدن آنان هستند. قضیه از این قرار است که نظام بودجهریزی کشور، یکی از بدترین اجزای ساختارهای مالیه عمومی در ایران است. بودجههای مصوب در مجلس که با استفاده از لابیهای آشکار و پنهان شکل میگیرد، بهعنوان حق مسلم دستگاهها باید تخصیص مییافت و پرداخت میشد و کسی هم نمیتوانست نظارت مؤثری بر بهره وری هزینهکرد این بودجهها داشته باشد. دولت در نهادهای زیر نظر خودش تا حدی این وظیفه را انجام میداد ولی نهادهایی که خود را از دولت مستقل میدانند، هیچ علاقهای به پاسخگویی نداشتند. تا اینکه بر اساس یک سیاست قابل دفاع، دولت و سازمان برنامه وبودجه تصمیم گرفتهاند که اختصاص بودجه را براساس گزارشهای عملیاتی انجام دهند. بودجهریزی عملیاتی یا بودجه عملکردی نوعی از بودجهریزی است که بر رابطه بودجه هزینه شده و نتایج مورد انتظار تأکید میکند و همه دستگاههایی که از بودجه عمومی استفاده میکنند باید استانداردهای مشخص را تحت عنوان شاخصهای عملکرد رعایت کنند و بودجه براساس اولویت امور و نتایج قابل سنجش تخصیص داده شود.
اکنون که وضعیت بودجه چون گذشته خوب نیست و بهدلیل انتشار مستندهایی در صداوسیما که راههای فروش نفت را برملا میکرد، فروش نفت نیز کمتر از برنامهریزی قبلی شده است، بیشتر کارشناسان بودجه تأکید کردهاند که زمان مناسب برای اجرای بودجهریزی عملکردی یا عملیاتی فراهم شده است ولی طبیعی است که دستگاههای دولتی و بدتر از همه دستگاههای خودمختار رغبت چندانی برای همراهی با این کار نداشته باشند، زیرا این کار دست آنان را برای اتلاف منابع میبندد و دستگاهها را موظف به شفافیت و پاسخگویی میکند. این سیاست برای همه دستگاهها از جمله صداوسیما که از بودجه مردم استفاده میکند، اجرایی شده است و باید براساس نظام بودجهریزی عملیاتی و عملکردی پس از ارائه گزارش عملکرد، بودجه دریافت کنند.ولی از آنجا که علاقهای به تن دادن به این اقدام مبارک ندارند، همزمانی این کار را با پایان سریال گاندو بهانه کردهاند و اینکه دولت بهدلیل سریال گاندو جلوی بودجه صداوسیما را گرفته است. در حالی که اگر دولت میخواست این کار را انجام دهد، آن زمانی که اطلاعات نحوه فروش نفت را منتشر کردند، باید این کار را میکرد. کار دستاندرکاران این شایعه، نوعی تبلیغات و فرار به جلو است. بهجای آنکه پاسخگوی بودجه باشند، میخواهند دولت را به موضع انفعال بیندازند. البته اگر دولت بواسطه گزارش لو دادن نحوه فروش نفت و این سریال تخیلی و البته رسمی!! بودجه صداوسیما را موقتاً قطع کند تا پاسخگو باشند، کار درستی کرده است، ولی به هر دلیلی علاقهای به ورود به این چالش وجود ندارد، ولی در هر حال در شرایط کنونی باید بودجه عملیاتی و عملکردی اجرایی شود و شفافیت بر عملکرد صداوسیما غالب شود. مشکل صداوسیما در پخش و تولید سریالهایی چون گاندو نیست، که اگر نهاد تولیدکننده آن را معرفی کنند، کلیت ماهیت این برنامهها و هدف آنها روشن خواهد شد، مشکل صداوسیما این است که چون چاه ویل دارای امکانات وسیع و پرسنل زیاد و بودجههای فراوان است، ولی دریغ از یک اثرگذاری جدی. کافی است که عملکرد این رسانه را با رسانههای فارسیزبان مشابه مقایسه کنیم، تا ببینیم که اگر بودجه آن عملکردی بود، شاید یک دهم این بودجه فعلی نیز به آن اختصاص نمییافت. تا هنگامی که انحصار هست، دچار همین مشکل هستیم. مردم تفاوت پراید و تویوتا را میبینند، ولی چرا تفاوت رسانه ملی را با رسانههای فرامرزی نباید به چالش کشید؟ در هر حال پراید با همه ضعفهایش مردم را جابهجا میکند و ارزانتر از تویوتا تولید میشود، ولی تولیدات این رسانه حتی واجد این ویژگی نیز نیستند و گرانتر از محصول مشابه خارجی تولید میشوند و به اندازه پراید هم قادر به ارائه خدمات نیستند. با پراید میتوان مسافرکشی کرد و صدها هزار نفر از این راه زندگی میکنند، با برنامههای صداوسیما، چه کار میتوان کرد؟
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/35447/