پیامک بد حجابی و داستان آب حوضی
تحلیل روز
بزرگنمايي:
ایران پرسمان -
پیامک بد حجابی و داستان آب حوضی
k ١.٤
٠
عصر ایران / متن پیش رو در عصر ایران منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.
این روزها که در آستانۀ تابستان بحث مقابله با بدحجابی دوباره داغ شده و با پیامک فرستادن و تهدید به برخورد قانونی و مانند اینها شکل مدرنی به خود گرفته و مقامات انتظامی همۀ همت خود را صرف آن کرده اند تا اخلاق جامعه آسیب نبیند بیش از گذشته به یاد دبیر ادبیات در دبیرستان البرز در قریب 40 سال قبل می افتم.
او که اسم ورسمی هم داشت و از بازماندگان دورۀ درخشان دکتر مجتهدی بود تا وارد کلاس می شد عرض و طول کلاس را می پیمود و نگاهی به روی نیمکتها می انداخت تا ببیند چه کسانی کتاب درسی را با خود نیاوردهاند و بی هیچ درنگ و قبول توجیه و بهانه ای محصل فاقد کتاب را به بیرون هدایت می کرد.
استدلال او نیز این بود که «آب حوضی هم سطل خود را همراه می برد». با این منطق، محصلی که کتاب نیاورده مثل آب حوضی یی است که سطل ندارد و قادر به کار (تحصیل) نیست.
جلسه اول پنج شش نفر و نوبت بعد سه چهار نفر و معمولا دو سه نفری را اخراج می کرد.
یک روز اما از بچه ها خواسته بود شعر بلندی را از بر کنند و هر چه گفتند درگیر درس دیگری هستیم و نمی توانیم به خرجش نرفت که نرفت. چنان اعتبار و سابقه ای هم داشت که شکایت از او نزد مقامات بالاتر دبیرستان پیشاپیش بیفایده تصور می شد. بچه ها اما به فکر دیگری افتادند و تدبیری اندیشیدند. جلسه بعد اغلب و این بار به عمد کتاب نبردند و طبق روال باید بیرون می کرد. بیش از نیمی را از کلاس اخراج کرد. دست بر قضا آقای ناظم صحنه را دید و ماجرا را پرسید و از این رفتار تعجب کرد و می خواست وساطت کند بازگردند اما می گفتند برنمیگردند چون میدانستیم می خواهد شعر از بر نشده را بپرسد و گرفتاری بیشتر می شد.
درست به خاطر ندارم این چالش سرانجام به کجا انجامید اما مشخص بود که دبیر محترم مربوطه رفتار خود را بر چند فرض استوار کرده بود که در آن جلسه تغییر کرده بود. فرض اول این بود که از جمع 35 نفری کلاس معمولا سه چهار نفر کتاب نمیآورند و با اخراج آنان هم اقتداری نشان میداد و هم کلاس از اکثریت و موضوعیت نمیافتاد. اما وقتی با 20 نفر روبه روشد داستان تغییر کرد.
فرض دوم این بود که بچه ها اهمال میکنند و قصد چالش با او را ندارند. اما آن اتفاق نشان داد به این بهانه میتوانند چالش کنند و رفتاری هم نبود که مدیر و ناظم و اولیا تا آن حد مستوجب برخورد بدانند.
در قضیه برخورد و احضار پیامکی هم به نظر میرسد فرض اول بر این است که تعداد در حدی است که می توانند کنترل کنند. حال آن که اگر فراگیر و مکرر و همه روزه شود هدف مورد نظر را تأمین نمی کند.
فرض دوم هم این است که اقتداری نشان داده می شود حال آن که در عمل نیرویی را که باید وقت و انرژی خود را صرف مقابله با دزد و قاچاقچی کند با دختر بچه ها طرف کرده و هر روز که نمی توان تصویر مادر و دختری را در حال عذرخواهی از راننده اسنپ و مأمور پلیس منتشر کرد.
همین حالا اگر ببینیم فردی در حال دزدی است به پلیس اطلاع می دهیم چون همه قبول دارند جرم است. اما برای معرفی کسانی که پوشش رسمی را رعایت نمیکنند چنین اتفاق نظری در جامعه وجود ندارد و عملا بخش هایی از جامعه را در مقابل بخش های دیگر قرار می دهد و به دو پارگی دامن می زند.
مشکل اصلی اما جای دیگری است. در همان قریب 40 سال پیش هم که تازه آپارتمان نشینی شروع شده بود خیلی ها اصلا نمی دانستند داستان «سطل و آب حوضی» چیست چه رسد به امروز که بیشتر خانه ها حیاط ندارند چه رسد به حوض.
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/23682/