بخشی از کتاب/ به خاطر همین هم هست که قلم را برداشتهام و دارم مینویسم
خردنامه
بزرگنمايي:
ایران پرسمان - آخرین خبر / یک چیزی توی ذهنم است که رهایم نمیکند، یک چیزی که مثل خوره افتاده به جانم: تصویرِ محوِ آدمی که ایستاده کنار خیابانی جایی که معلوم نیست کجاست. گاهی البته یک چیزهایی میبینم؛ چهرهای که فقط تهریشش پیداست با کیف سیاهی که گرفته دستش، اما بقیهاش معلوم نیست. میدانم که بالاخره باید یک جوری از دستش خلاص شوم، وگرنه تا ابد دنبالم است. به خاطرِ همین هم هست که قلم را برداشتهام و دارم مینویسم. باید از شرش خلاص شوم.
میدان ونک یازده و پنج دقیقه
نوشتهی سیامک گلشیری
لینک کوتاه:
https://www.iranporseman.ir/Fa/News/120654/